همین نظریات در مورد هر متقدم و متأخری از متکلمان ممکن است وجود داشته باشد ولی این به معنای تبعیت یکی از دیگری نیست. شهرت ابوالحسين بصری به آرا و عقايد اعتزالی اوست ولی او در فلسفه نيز تبحر داشت. شهرستانی میگوید که مکتب او در واقع مذهبی فلسفی بوده که در مجرای کلام معتزلی جاری شده است.۱ او در بسياری از نظريات خود از فيلسوفان تبعیت میکرد و تلاش داشت تا با فکر فلسفی ادله بزرگان معتزله را باطل کند. نقش فلسفه در کلام علامه حلّی نیز بسیار بارز است. به گونهای که نویسنده مقاله خود اعتراف دارد که علامه نه تنها فلسفه را آموخته بوده بلکه در آن صاحب نظر بوده است. وی همچنین در بخش پایانی مقاله به مبانی فلسفی علامه اشاره و موارد اختلاف وی با سایر فیلسوفان را مطرح میکند.۲
۲. ۳. نفی صفات جسمانی از خداوند در احادیث شیعه
پیش از این گفتیم که ساختار مقاله بیانگر این پیشفرض است که کلام شیعه هیچ استقلالی از خود نداشته، همواره به دنبال اهل سنت حرکت میکرده است. از جمله اینکه نظریات امامیه متقدم را مشابه نظریات اهل حدیث از اهل سنت دانسته است. از جمله نظر اهل حدیث در مکانداری خداوند را مورد قبول اصحاب امامیه نیز به شمار آورده است.
«با ملاحظه برخی از نظریات امامیه متقدم میتوان نظریاتی مشابه نظریات اهل حدیث یافت. برای مثال آنان قائل بودند که خدا پس از خلق شدن مکان، درون مکان است؛ یعنی تخت سلطنتش در مکان است یا این که آنها حرکت را به خدا نسبت میدادند».۳