65
کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم

همین نظریات در مورد هر متقدم و متأخری از متکلمان ممکن است وجود داشته باشد ولی این به معنای تبعیت یکی از دیگری نیست. شهرت ابوالحسين بصری به آرا و عقايد اعتزالی اوست ولی او در فلسفه نيز تبحر داشت. شهرستانی می‌‌گوید که مکتب او در واقع مذهبی فلسفی بوده که در مجرای کلام معتزلی جاری شده است.۱ او در بسياری از نظريات خود از فيلسوفان تبعیت می‌‌کرد و تلاش داشت تا با فکر فلسفی ادله بزرگان معتزله را باطل کند. نقش فلسفه در کلام علامه حلّی نیز بسیار بارز است. به گونه‌‌ای که نویسنده مقاله خود اعتراف دارد که علامه نه تنها فلسفه را آموخته بوده بلکه در آن صاحب نظر بوده است. وی هم‌چنین در بخش پایانی مقاله به مبانی فلسفی علامه اشاره و موارد اختلاف وی با سایر فیلسوفان را مطرح می‌‌کند.۲

۲. ۳. نفی صفات جسمانی از خداوند در احادیث شیعه

پیش از این گفتیم که ساختار مقاله بیان‌گر این پیش‌‌فرض است که کلام شیعه هیچ استقلالی از خود نداشته، همواره به دنبال اهل سنت حرکت می‌‌کرده است. از جمله این‌که نظریات امامیه متقدم را مشابه نظریات اهل حدیث از اهل سنت دانسته است. از جمله نظر اهل حدیث در مکان‌‌داری خداوند را مورد قبول اصحاب امامیه نیز به شمار آورده است.

«با ملاحظه برخی از نظریات امامیه متقدم می‌توان نظریاتی مشابه نظریات اهل حدیث یافت. برای مثال آنان قائل بودند که خدا پس از خلق شدن مکان، درون مکان است؛ یعنی تخت سلطنتش در مکان است یا این که آن‌‌ها حرکت را به خدا نسبت می‌‌دادند».۳

1.. شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۹۶.

2.. Schmidtke, Shi’ism, vol. ۲, p. ۱۶۴-۱۶۵.

3.. Ibid., p. ۱۵۲.


کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
64

این در صورتی است که اگر مراد از کلام همان استدلال عقلی بر باورها و اصول اعتقادات باشد باید گفت که اهل بیت علیهم السلام هم خود در اصول اعتقادات از برهان و استدلال عقلی استفاده می‌‌کردند و هم شاگردانی چون هشام بن حکم را به این منظور پرورش می‌‌دادند. نمونه‌‌های فراوانی از به‌کارگیری روش عقلانی از سوی امامان علیهم السلام و اصحاب آنان وجود دارد که کلام نویسنده مقاله را مبنی بر این‌که سنت‌‌گرایان شیعه استفاده از عقل را در بحث‌‌های کلامی رد می‌‌کردند، نقض می‌‌کند.۱

۲. ۲. تفاوت الهیات بمعنی‌‌الاعم با الهیات بمعنی‌‌الاخص

در مباحث کلامی باید میان دو بخش الهیات؛ یعنی الهیات بالمعنی الاخص و الهیات بالمعنی الاعم فرق گذاشت. گرچه دیدگاه‌‌های الهیات بالمعنی‌‌الاعم در بخش الهیات بالمعنی‌‌الاخص تأثیرگذار است اما این‌‌گونه نیست که شباهت آرا در الهیات بمعنی‌‌الاعم به معنای تأثیرپذیری در بخش الهیات بمعنی‌‌الاخص نیز باشد. همان‌‌گونه که خود نویسنده ‌تأکید کرده است هر دو متکلم  [ابوالحسین و علامه حلّی] با فلسفه آشنا بودند و فلسفه در نظریات کلامی آنان تأثیرگذار بوده است. یکسان بودن دیدگاه دو اندیشمند در فلسفه‌‌ای که اساس دیدگاه آنان را در الهیات بمعنی‌‌الاخص تشکیل می‌‌دهد به معنای پیروی یکی از دیگری نیست. بر این اساس این احتمال وجود دارد که اگر علامه در برخی نظریات کلامی به نتایجی دست یابد که مشابه آن‌‌ را ابوالحسین نیز بیان داشته است به دلیل یکسان بودن مبانی آنان در مسائل الهیات بمعنی‌‌الاعم بوده است. همچنان‌‌که همین شباهت میان متکلمان دیگر نیز دیده می‌‌شود و در صورت مطابقت دادن آرای آنان خواهیم دید که

1.. مانند مناظره هشام بن حکم با عمرو بن عبید؛ ر.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰.

  • نام منبع :
    کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 545
صفحه از 302
پرینت  ارسال به