اسحاق [علیه السلام] و اولادش، در واقع متعلق به سلسلهای طولانی از احادیثِ دارای گرایش مشابه است.۱ ایگناتس گولتتسیئر قبلاً به چنین احادیثی پرداخته، و بر اهمیت خاصشان در مجادلات عربی-پارسی در چارچوب کلی اسلام تأکید داشته است.۲ وی نشان میدهد که اسحاق [علیه السلام]، جدّ پارسیان و به طور کلی غیرعربها به شمار میرفته است. با این همه ظاهراً این اظهار نظر، عمدتاً بر مرحله پیشرفتهترِ مناقشات عربی- پارسی، یعنی بر هنگامی که علنی شد، صادق است. اما احادیث پیشگفته که تابوت را کانون مناقشات میان اسماعیل [علیه السلام] و اسحاق [علیه السلام] و فرزندان فرزندان هریک میداند، نه مناقشه پارسی-عربی، بلکه مناقشه عرب - بنیاسرائیل را که در میان شیعیان اولیه مطرح بود، منعکس میکند.
این اختلاف درونی شیعه، قبلاً در زمان مختار یعنی در آغاز نیمه دوم قرن اول هجری، حول سمبل تابوت متمرکز بود. مختار منبری را در اختیار داشت، که چون گمان میرفت روزی متعلق به علی [علیه السلام] بوده، و نیز فی نفسه، مورد احترام بود. تصور میشد این منبر ویژگیهایی ملکوتی شبیه به ویژگیهای تابوت بنیاسرائیل را داراست. بر اساس توصیف قرآنی تابوت (سوره بقره: آیه ۲۴۸)، این منبر حاوی سکینه و نیز علمی الهی معرفی شده که با آن میتوان از آینده خبر داد.۳ آنگونه که میگویند مختار خود با گفتن این مطلب از ارتقاء [جایگاه] منبرِ پیشگفته تا جایگاه تابوت نبوی جانبداری کرده که «هر آنچه برای امتهای گذشته رخ داد، برای این امت (مسلمانان) نیز اتفاق خواهد افتاد. تابوتِ محتوی آثار بر جای مانده از خاندان موسی [علیه السلام] و هارون [علیه السلام] نزد بنیاسرائیل بود، و این منبر نظیر همان تابوت است».۴
1.. احادیث بیشتر در این خصوص در این منابع آمده است: مسعودی، إثبات الوصیة، ص۳۷؛العصامی، سمط، ج۱، ص۱۴۶؛ ابن عبد ربّه، عِقد، ج۵، ص۸۹.
2.. Goldziher, Muslim Studies, I, p. ۱۳۵-۱۳۶.
3.. طبری، تاریخ، ج۶، ص۸۵.
4.. همان، ص۸۳. گرایش یهودی-مسیحی مختار را میتوان از این حقیقت استنباط کرد که باورهای خاصی راجع به ارتباط عیسی با دختر مختار، به دختر مختار نسبت داده شده است (بلاذری، أنساب، ج۵، ص۲۳۶). در واقع، گفتهاند مختار ادعا کرده که ظهورش در کتب مقدس پیامبران گذشته (زُبُر الأولین) پیشبینی شده بود. ر.ک: همان، ص۲۱۴؛ قس: ص۲۴۵.