77
کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم

موارد دیگری از اختلاف نظر میان علامه و ابوالحسین بصری در کتب علامه به ویژه دو کتاب معارج الفهم و کشف الفوائد یافت می‌‌شود که می‌‌توان پژوهش مستقلی را بدان اختصاص داد اما به دلیل اختصار، به همین نمونه‌‌ها اکتفا می‌‌کنیم تا مشخص شود برخلاف ادعای خانم اشمیتکه علامه حلّی در بسیاری از بحث‌‌های اسما و صفات نیز با نظر ابوالحسین بصری موافق نیست و از وی پیروی نمی‌‌کند.

نتایج پژوهش

با توضیحاتی که گذشت می‌‌توان گفت ادعای پیروی کلام شیعه از معتزله و به تبع آن پیروی علامه حلّی از ابوالحسین بصری ادعایی خلاف واقع است. این درست است که در مواردی میان نظر متکلمان شیعی و معتزلی اتفاق وجود دارد اما این موارد اولاً نسبت به تمامی مسائل کلامی و در حوزه‌‌های متعدد آن بخش محدودی را به خود اختصاص می‌‌دهد. ثانیاً صرف وجود تشابه میان برخی آرا هیچ‌‌گاه نمی‌‌تواند دلیل پیروی یک جریان علمی از جریان دیگری باشد، جز این‌که براهین و استدلال‌‌های قوی تاریخی بر این امر دلالت کند که در مورد پیروی شیعه از معتزله چنین برهان‌‌هایی به چشم نمی‌‌آید و تنها استدلالی که در این مقاله مؤلف به آن تمسک ورزیده همان وجود تشابه میان برخی آراست. این در حالی است که اگر با همین روش مطابقت و مقابله میان آثار و دیدگاه‌‌های کلامی اصحاب امامان علیهم السلام و متکلمان شیعه مقایسه صورت گیرد پیروی متکلمان امامیه از روایات امامان شیعه علیهم السلام با سهولت بیشتری اثبات می‌‌شود و این نشان‌‌گر استقلال تاریخی کلام شیعه از ابتدای شکل‌‌گیری تاکنون است. ثالثاً با توجه به ادله‌‌ای که نویسنده این مقاله به آن‌‌ها استناد کرده آن‌چه اثبات می‌‌شود تأثیرگذاری فلسفه در کلام علامه حلّی و هم‌چنین ابوالحسین بصری است و اگر شباهت‌‌هایی در اندیشه‌‌های


کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
76

تخصیص علم باشد مستلزم تقدم شیء بر خودش است»۱

مورد دیگر مخالفت علامه با نظر ابوالحسین بصری در باب ادراک خداوند متعال است. علامه در کتاب معارج الفهم دیدگاه ابوالحسین را مورد تردید قرار می‌‌دهد: «از ابوالحسین نقل کردیم که ادراک را نوعی علم می‌‌داند. ابوالحسین احتجاج کرده است که ادراک یا خود علم است یا احساس یا چیز دیگری. قول اول مطلوب است و قول دوم در حق خداوند محال است و قول سوم غیر معقول است، بنابراین در حق خداوند متعال ثابت نیست. این دیدگاه اشکال دارد؛ زیرا بر اساس آن از عدم تعقل چیزی نفی آن لازم می‌‌آید. در حالی که عدم علم به چیزی به معنای علم به عدم آن شیء نیست».۲

در کتاب کشف الفوائد نیز علامه حلّی در بحث ادراک به صورت ضمنی بدون این‌که نامی از ابوالحسین بیاورد با نظر دیگری موافقت کرده است.۳

مورد دیگری از اختلاف نظر علامه با ابوالحسین بصری در علم الهی است. ابوالحسین بصری در باب علم خداوند به متغیرات اعتقاد دارد که علم خداوند با تغییر معلوم تغییر می‌‌یابد ولی این تغییر به ذات راه ندارد؛ به عبارت دیگر با تغییر معلوم علم که اضافه است نیز تغییر پیدا می‌‌کند ولی ذات الهی تغییر نمی‌‌یابد. اما علامه معتقد است که علم الهی با تغیر معلوم تغییر نمی‌‌یابد. وی در کتاب کشف الفوائد می‌‌نویسد:

«ابوالحسین علم را اضافه‌‌ای می‌‌داند که با تغییر معلوم تغییر می‌‌کند بدون این‌که در ذات تغییری حاصل گردد ولی حق این است که علم صفتی حقیقی است که اضافه از مستلزمات آن است و با تغییر اضافه تغییر نمی‌‌یابد».۴

1.. علامه حلّی، معارج الفهم، ص۳۰۵-۳۰۶.

2.. همان، ص۳۲۳.

3.. علامه حلّی، کشف الفوائد فی شرح قواعد العقائد، ص۵۰.

4.. همان، ص۵۴.

  • نام منبع :
    کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 697
صفحه از 302
پرینت  ارسال به