به همراه هشام بنحکم، اصلیترین متکلمان مدرسه کوفه بودند و نظریات کلامیشان تا مدتها مورد توجه اصحاب امامیه بود.۱ درخواست اصحاب برای مناظره هشام بنحکم و هشام بنسالم ۲ و نیز عرضه همزمان اندیشه توحید آنان به ائمه علیهم السلام، ۳ شاهد روشنی بر اهتمام امامیه به اندیشههای هشامین در آن عصر است.
هشام بنحکم را باید مهمترین نظریهپرداز و جریانساز این عصر دانست. دلیل این مدعا را باید در سه مسئله جست: ۱. انبوه نظریات منتسب به وی در کتب فِرق، تقریباً در تمام مسائل کلامی؛۴ ۲. داشتن تألیفات متعدد۵ و ۳. پرورش شاگردان فراوان، به طوری که تنها جریان نظریهپرداز امامیه در قرن سوم، جریان هشام بنحکم است.۶
1.. برای نمونه نک: نجاشی، رجال، ص ۲۱۹۔۲۲۰.
2.. کشی، اختیار معرفة الرجال، ص ۲۷۹۔۲۸۰.
3.. حدثنا علی بن محمد رفعه عن محمد بن الفرج الرخجی قال كتبت إلى أبی الحسن علیه السلام أسأله عما قال هشام بن الحكم فی الجسم و هشام بن سالم فی الصورة فكتب علیه السلام دع عنك حیرة الحیران و استعذ باللّه من الشیطان لیس القول ما قال الهشامان (کلینی، الکافی، ج۱، ص ۱۰۵؛ برای نمونه بیشتر نک: همان، ص ۱۰۵۔۱۰۶).
4.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۱۔ ۶۴.
5.. نجاشی، رجال، ص ۴۳۳۔۴۳۴.
6.. برای مطالعه بیشتر در این زمینه نک: سامی النشار، نشأة الفکرالفلسفی فی الاسلام، ص ۸۸۳ ؛ فان.اس، علم الکلام و المجتمع، ج ۱، ص ۵۴۵۔۵۵۴.