183
اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین

می‌پرسد و آن حضرت جوابی می‌دهد. زراره برای یقین پیدا کردن به جواب امام علیه السلام، دو بار دیگر سؤالش را تکرار می‌کند و امام علیه السلام هر بار همان جواب را تأیید می‌کند. گویا این جواب مورد پسند زراره قرار نمی‌گیرد و کلمات ناشایستی در مورد آن حضرت علیه السلام به کار می‌برد.۱ در این مورد نیز باید در نظر داشت که این روایت سند بسیار ضعیفی دارد و قابل اعتنا نیست.۲

علم امام

از مهم‌ترین مباحث مسئله امامت در کتب حدیثی شیعه علم امام است. شاید بتوان گفت روایات این عرصه از تمام مباحث امامت بیشتر است. در مسئله علم امام بحث‌های ‌مختلفی از جمله ماهیت علم، محدوده علم و منابع علم، قابل طرح است. خاندان اعین تلاش فراوانی برای تبیین علم امام داشته‌اند و در بسیاری از مباحث امامت مطالب ارزشمندی از ائمه علیهم السلام نقل کرده‌اند. برای دست‌یابی به دیدگاه‌های ‌آل‌اعین در عرصه علم امام، نخست باید نوع نگرش خاندان اعین به جایگاه علمی ائمه صلی الله علیه و اله را بجوییم. خاندان اعین بر اخذ معارف دینی از ائمه علیهم السلام تأكید داشتند. زراره به مرجعیت علمی ائمه علیهم السلام معتقد بود و تنها مسیر کسب علم را ائمه علیهم السلام می‌دانست.۳ حمران نیز فقط روایات و سخنان ائمه علیهم السلام را نقل می‌کرد.۴ این

1.. کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۵۹..

2.. همان. سند این روایات این گونه است: یوسف: قال حدثنی علی بن أحمد بن بقاح عن عمه عن زرارة. منظور از یوسف در رجال کشی، یوسف بن‌السخت البصری است. علامه حلی در مورد وی می‌گوید: «ضعیف مرتفع القول استثناه القمیون من نوادر الحكمة» (علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص۲۶۵). همچنین در مورد علی بن أحمد بن بقاح و عمویش باید گفت مجهول هستند و هیچ ترجمه‌ای از آنها در کتب شیعه وجود ندارد.

3.. عدة من أَصحابنا عن أَحمد بن محمّد عن ابن أَبی نصر عن مثنى عن زرارَة قال كنت عند أَبی جعفر علیه السلام فقال له رجل من أَهل الكوفة یسأَله عن قول أَمیر الْمؤمِنِین علیه السلام سلونی عمَّا شئتم فلا تسأَلُونی عن شی‏ء إلَّا أَنْبأتكم به قال إنَّه لیس أَحد عنده علم شی‏ء إلَّا خرج من عند أَمیرالمؤمِنِین علیه السلام فلیذهب النَّاس حیث شاءوا فو اللّه لیس الْأَمر إلَّا من هاهنا و أَشار بیده إلى بیته (کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۹۹).

4.. کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۷۹.


اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
182

ساحت ایشان بری بوده است و باید برای این روایات اندک که فقط در کتاب کشی موجود است، تبیین صحیحی ارائه کرد. طبق روایت نخست، زراره گفته است خداوند امام باقر علیه السلام را بیامرزد، ولی در قلب من ناراحتی‌ای از امام صادق علیه السلام وجود دارد.۱ باید گفت این روایت با مجموعه روایاتی كه زراره در مورد عظمت ائمه علیهم السلام از امام صادق علیه السلام نقل كرده، همخوانی ندارد۲ و حداکثر در صورت قبول آن، باید گفت زراره، چنان‌که پیش‌تر اثبات شد، در دوره امام صادق علیه السلام به نظریه‌پردازی خارج از متون دینی روی آورد و در نظریه‌پردازی درباره برخی مسائل به خطا نیز رفت كه این خطاها مورد نکوهش امام صادق علیه السلام قرار گرفت. از آنجا که گروه‌های مختلف فکری در بین امامیان بوده‌اند، برخی آن نکوهش‌ها را دست‌آویز خود قرار دادند و نکوهش‌ها را بزرگ‌نمایی و به زراره منتقل کردند.۳

در نتیجه شاید زراره كه پیوسته شاهد چنین سخنانی بوده،۴ در اثر این فشارهای روانی، کنترل از كف داده و از امام صادق علیه السلام گلایه كرده است و مخالفان زراره، گلایه‌های او را با آب و تاب فراوان و بزرگ‌نمایی بازتابانده و گفته‌اند که زراره چنین سخنان ناروایی گفته است. در روایت دوم زراره از امام صادق علیه السلام در مورد تشهد

1.. همان، ص ۱۴۴۔ ۱۴۵.

2.. کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۰۴؛ صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۳۰؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۰۲.

3.. حدثنی حمدویه بن نصیر قال حدثنی محمد بن عیسى بن عبید عن ابن أبی عمیر عن عبد الرحمن بن الحجاج عن حمزة قال قلت لأبی عبداللّه علیه السلام بلغنی أنك برئت من عمی یعنی زرارة؟ قال فقال أنا لم أبرأ من زرارة لكنهم یجیئون و یذكرون و یروون عنه فلو سكت عنه ألزمونیه فأقول من قال هذا فأنا إلى اللّه منه بری‏ء (کشی، اختیار معرفة الرجال، ص ۱۴۶).

4.. حدثنی محمد بن قولویه قال حدثنا سعد بن عبداللّه القمی عن محمد بن عبداللّه المسمعی و أحمد بن محمد بن عیسى عن علی بن أسباط عن الحسین بن زرارة قال قلت لأبی عبداللّه علیه السلام إن أبی یقرأ علیك السلام و یقول لك جعلنی اللّه فداك إنه لا یزال الرجل و الرجلان یقدمان فیذكران أنك ذكرتنی و قلت فی فقال أقرئ أباك السلام و قل له أنا و اللّه أحب لك الخیر فی الدنیا و أحب لك الخیر فی الآخرة و أنا و اللّه عنك راض فما تبالی ما قال الناس بعد هذا (همان، ص ۱۴۱).

  • نام منبع :
    اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 970
صفحه از 208
پرینت  ارسال به