141
اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین

شخصیت برجسته دیگری که در عین اعتقاد به استطاعت قبل از فعل، دیدگاه متمایزی ارائه داده، هشام بن‌سالم است. وی در عین همراهی با زراره، در اعتقاد به بازگشت قوه استطاعت به جسم انسان۱ با او اختلاف نظر داشت. بی‌گمان این نگرش هشام بن‌سالم به نگاهش به حقیقت انسان بازمی‌گشت. وی انسان را فقط همین جسم و بدن می‌دانست.۲

بر اساس نگاه هشام بن‌سالم، بدیهی است که قدرت و استطاعت از جمله قوای انسان است و برای همین جسم قابل تصویر خواهد بود. هشام بن‌سالم استطاعت را بخشی از مستطیع (انسان) می‌دانست؛۳ یعنی معتقد بود چون استطاعت به جسم برمی‌گردد، امور بیرونی مثل رفع مانع، فراهم بودن وقت و امکانات و ابزار تحقق فعل، جزء استطاعت نیست. این سخن در واقع سخن زراره و مؤمن‌الطاق است که معتقد بودند: «فکل صحیح مستطیع»؛ بدین معنا که تحقق استطاعت منوط به امور بیرونی نیست، بلکه به مجرد اینکه صحت وجود داشت، مفهوم استطاعت محقق می‌شود. شایان ذکر است که در منظومه فکری هشام بن‌سالم، تحقق خارجی افعال

1.. همان.

2.. بر اساس گزارش اشعری استطاعت در نظر هشام بن‌سالم جسم و جسم جزئی از مستطیع است (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص‌۴۳)؛ از این رو، طبیعی است اختلاف این نظریه را در انسان‌شناسی ابن‌سالم دنبال كنیم. متکلمان درباره حقیقت انسان در این بازۀ زمانی، دو نظریۀ کلان ارائه كرده‌اند: ایده‌ای که انسان را تنها در همین جسم و بدن محصور می‌دید و دیدگاهی که انسان را مرکب از روح و بدن می‌دانست (همان، ص۳۲۹). این اختلاف را می‌توان در دیدگاه هشام بن‌حکم و هشام بن‌سالم هم یافت. بعید نیست دیدگاه ابن‌سالم در مسئله استطاعت، ناظر به نظریه هشام بن‌حکم در حقیقت انسان بوده باشد. همان‌طور که دیدیم ابن‌سالم استطاعت را قوه‌ای می‌داند که به جسم انسان بازگشت دارد؛ اما ابن‌حکم بر اساس دیدگاهش درباره انسان، می‌بایست آن را به روح برگرداند، نه جسم؛ چراکه وی حقیقت انسان را روح می‌داند و تمام قوای انسان را برای روح ترسیم می‌کند (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۰۔ ۶۱، ۳۳۱).

3.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص‌۴۳.


اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
140

جسمی و روحی برای انجام کار باشد، استطاعت فعل را دارد. نکته قابل توجه این است که آیا زراره با اعتقاد به استطاعت قبل از فعل، معتقد بوده است که انسان به‌تنهایی می‌تواند هر فعلی را محقق سازد و نیاز به مشیت خداوند نیست یا به لزوم مشیت الهی در تحقق اشیا اعتقاد داشته است؟ در ادامه دیدگاه زراره درباره این مسئله را به‌تفصیل بیان خواهیم كرد.

مؤمن‌الطاق در عین هم‌نوایی با زراره در مفهوم استطاعت قبل از فعل، تحقق فعل را مفهومی متمایز از «استطاعت قبل از فعل» و آن را وابسته به اراده و مشیت خداوند می‌داند.۱ بر این پایه، مؤمن‌الطاق معتقد است گرچه امکان دارد انسان مستطیع باشد، تحقق خارجی فعل منوط به مشیت الهی است و اگر خواستِ پروردگار محقق نشود، حتی اگر استطاعت هم وجود داشته باشد، وقوع فعل محال است. در واقع نظر وی دیدگاهی بین نظر هشام و زراره است. مؤمن‌الطاق در اینکه انسان قبل از فعل مستطیع است و تا استطاعت نباشد قدرت نیست و تا قدرت نباشد تکلیفی وجود نخواهد داشت، با زراره هم ‌نظر است؛ اما با این باور زراره که با وجود استطاعت انسان فعل تحقق پیدا خواهد کرد،۲ هم‌نوا نیست. از آن سو، مؤمن‌الطاق در مقابل هشام بن‌حکم بحث مشیت خداوند و استطاعت را از یکدیگر جدا می‌کند و مشیت خداوند را داخل در مفهوم استطاعت نمی‌داند. وی برآن است که برای تحقق خارجی فعل تا آن مقدار که به اراده انسان مرتبط است،‌ انسان کاملاً مستطیع است و از این رو باید فعل را به انسان منتسب کرد؛ اما مشیت انسان به‌تنهایی علت تامه حدوث فعل نیست و وقوع خارجی فعل، عامل دیگری به نام «مشیت خداوند» لازم دارد. چه بسا انسان مشیت کند، اما خداوند مشیت نكند كه در این صورت فعل تحقق خارجی نمی‌یابد.

1.. همان.

  • نام منبع :
    اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 959
صفحه از 208
پرینت  ارسال به