جمع قرائن و شواهد، برداشت فاناس درباره زراره را رد میکند. مهمترین شاهد برای این مسئله، اندیشه زراره در مورد ایمان و کفر است. در اندیشه زراره هیچ اشاره و تأییدی بر مسئله ارجاء دیده نمیشود، بلکه روایات نقل شده از وی، با اندیشه ارجاء در تعارض است؛ مثلاً مرجئه مرتکب گناه کبیره را مؤمن میدانستند، در حالی که زراره مرتکب کبیره را مؤمن نمیدانست.۱ افزون بر این، زراره درباره جواز ارتباط با مرجئه، مثل ازدواج با آنان، از امام علیه السلام سؤال كرد و با پاسخ منفی امام علیه السلام مواجه شد.۲ اگر زراره از مرجئه بود، دیگر از جایز بودن ازدواج با آنان نمیپرسید. همچنین دو روایتی که زراره و ابوحنیفه را ذم كردهاند، روایات تفسیری هستند و هیچ اشاره و ربطی به مسئله ایمان ندارند. ظاهر این دو روایت نیز بر ارجاء دلالت نمیکند. در روایت تفسیر عیاشی۳ نیز معنای ظاهری آیه، هیچ اشارهای به مسئله ارجاء ندارد.۴ بر این اساس، میتوان گفت فهم فاناس درست به نظر نمیرسد.
به نظر میرسد هدف اين چند روايت، نكوهش رأیگرایی زراره بوده است. در منابع شیعی روایات فراوانی وجود دارد که در آنها ائمه علیهم السلام قیاسگرایی ابوحنیفه را نقد كردهاند.۵ همچنین گزارشی وجود دارد که در آن درباره عمل به قیاس به زراره هشدار داده شده است.۶ با توجه به این مطلب و همچنین توجه فراوانی که
1.. عدهای از علما، اصول الستة عشر، ص۱۶۶-۱۶۷.
2.. عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص ۲۶۹.
3.. همان، ص ۲۹۷.
4.. به نظر میرسد به سبب وجود چنین نسبتی به زراره در تفسیر این آیه، بعدها عبید بنزراره از تفسیر آن میپرسد و امام علیه السلام هیچ اشارهای به زراره و اندیشه ارجا در تفسیر این آیه نمیکند (کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸۷).
5.. عنه عن أبیه عن حماد بن عیسى عن بعض أصحابه قال قال أبو عبداللّه علیه السلام لأبی حنیفة ویحك إن أول من قاس إبلیس لما أمره بالسجود لآدم قال خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ (برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۱۱؛ برای نمونه بیشتر نک: کلینی، الکافی، ج۱،ص ۵۸؛ برقی، المحاسن، ج۱، ص۳۰۴۔۳۰۵).
6.. قال أخبرنی أبو جعفر محمد بن علی قال حدثنا محمد بن الحسن بن الولید قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار قال حدثنا یعقوب بن یزید عن حماد بن عیسى عن حماد بن عثمان عن زرارة بن أعین قال قال لی أبو جعفر محمد بن علی علیه السلام یا زرارة إیاك و أصحاب القیاس فی الدین فإنهم تركوا علم ما وكلوا به و تكلفوا ما قد كفوه یتأولون الأخبار و یكذبون على اللّه عزّو جل و كأنی بالرجل منهم ینادى من بین یدیه فیجیب من خلفه و ینادى من خلفه فیجیب من بین یدیه قد تاهوا و تحیروا فی الأرض و الدین (شیخ مفید، الأمالی، ص ۵۱۔۵۲).