ایشان خطورکرده (مانند وعد و وعید و اینکه پیامبرآور خداست) که ایشان را از گرایش به کفار بازداشته است.۱ بر اساس این دیدگاه نقلشده از معتزله، آنان آیه را به گونهای تفسیر میکنند که آیه حاوی جبر پیامبر بر عصمت نباشد و تثبیت را در خطوراتی میدانند که سبب امتناع انسان از گناه شود. اما فخر رازی این استدلال را تمام نمیداند. وی تثبیت را فعل الهی که موجب منع پیامبر از ارتکاب گناه میداند و بر این باور است که مقتضی انجام گناه در پیامبر وجود داشته است؛ به گونهای که اگر از سوی خدا منع نمیشد، ایشان مرتکب گناه میشد. به عبارت دیگر، پیامبر داعی برگناه داشتهاند؛ اما داعی الهی مانع داعی پیامبر برای انجام گناه شده و بدینترتیب انجام گناه از سوی پیامبر ممتنع شده است.۲
فعل خدا و معصوم
پیروان این دیدگاه بر این باورند که اجمالاً فعل خدا و معصوم، هر دو در حصول عصمت برای پیامبر و امام، تأثیرگذار است. خواهد آمد که طوایف و افرادی که به این باور معتقد شدهاند در تبیین این مطلب، مسیرهای گوناگون رفتهاند و از تعابیر متنوع استفاده کردهاند و در سهمدهی خدا و معصوم در حصول عصمت نیز یکسان نظر ندادهاند. گفتنی است که کشف رویکرد این طیف نیز از سه طریق ممکن است: تصریح به منشأ عصمت و تعریف عصمت؛ چگونگی تحلیل رفتار معصومان و مبنای هر گروه یا فرد در چگونگی انتساب افعال اختیاری انسان به وی. طبیعی است که میزان تحلیل بر اساس مدارک موجود در هر یک از این زمینهها خواهد بود.
با این مقدمه، اکنون زمان آن است که گروههایی که منشأ عصمت را چنین تفسیر کردهاند، معرفی شوند: