تعدادی دیگر غیرصریح، نظیر «مطهر»؛
ثالثاً برخی از تعبیرهای موجود در روایات، ناظر به حفظ الهی معصوم از سوی خدا (نقش خدا۱) و برخی دیگر به تلاش معصوم برای پرهیز از گناه (نقش معصوم) است.۲ ازاینرو ابتدا تعبیرهایی که نقش خدا را بیان میکنند و سپس تعبیرهایی که به نقش معصوم در عصمت از گناه میپردازند، بررسی خواهد شد:
تعبیرهای ناظر به نقش خدا
آیات و روایاتی که به نقش خدا به عنوان خاستگاه عصمت پرداختهاند، با تعبیرهای متنوع این مطلب را بیان نمودهاند. آنچه در اینجا عرضه میگردد، مواردی است که از استقصا به دست آمده و آیات و روایاتی که آورده میشود، نمونه است و برای هر یک از عنوانهای زیر، میتوان آیات و روایات فراوانی یافت:
تعبیرهای حاوی مشتقات ماده «عَصْم»
متونی که محفوظبودن معصوم از گناه (و خطا) را بیان میکنند و با استفاده از ماده «عصم» بیان شدهاند، گوناگوناند و با مشتقات مختلف این ماده عرضه شدهاند. در تعدادی از متون تصریح شده که خداوند معصوم را از گناه حفظ نموده است؛ مانند «عَصَمَهُم»۳ و «عصمکم»:۴ امام مهدی علیه السّلام درباره صفات
1.. ازآنجاکه از دیدگاه آیات و روایات، حفظ معصوم از گناه، نتیجه دو عامل (امداد الهی و تلاش معصوم در ترک گناه) است، در بررسی آیات و روایات بیانکننده نقش خدا، الزاماً نمیتوان در پی «علت تامه» برای حاصل شدن عصمت برای معصوم بود؛ بلکه نقش خدا، جزء العله برای حصول عصمت برای معصوم است.
2.. دربارۀ این مطلب، در صفحات آینده، توضیحات بیشتری ارائه خواهد شد.
3.. این تعبیر در روایات متعدد به چشم میخورد. از جمله ر.ک: الهلالی، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۶۷۹؛ الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج۹، ص۵۳۱ (به نقل از رِسَالَةِ الْمُحْکمِ وَالْمُتَشَابِه نوشته سید مرتضی)؛ المجلسی، بحار الأنوار، ج۹۰، ص۴۷ (به نقل از رساله نعمانی). همچنین ر.ک: الکلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۰ (متن مورد استشهاد در این روایت اگرچه سخن معصوم نیست؛ اما سکوت معصوم در برابر آن را میتوان کاشف از رضایت وی از محتوای آن دانست).
4.. الکلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۶؛ عدهای از علما، الأصول الستة عشر، ص۱۲۱، ابن قولویه، کامل الزیارات،(( ص۳۱۸؛ ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۱؛ ابو بابویه، عیون أخبار الرضا علیه السّلام، ج۲، ص۲۷۴؛ الطوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۷؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب علیهم السّلام، ج۲، ص۲۴۵؛ ابن المشهدی، المزار الکبیر، ص۲۴۸، ۵۲۷ و ۵۶۲ و الکفعمی، البلد الأمین و الدرع الحصین، ص۲۹۹.