اما تحلیلِ دیدگاههای آنان در زمینه افعال انسان، حاصلی جز جبرگرایی نخواهد داشت. جبر فلسفی که از آن به موجَبیت نیز تعبیر میشود، مبتنی بر اصل علیت است. بر طبق اصل علیت، تخلف معلول از علتِ تامه محال است و چون علت به بار آید و ضرورت یابد، وجودِ معلول نیز ضرورت خواهد یافت.۱
در نگاه فیلسوفان، هستی دارای نظامی ضروری است که از واجبالوجود بالذات آغاز میشود و ممکنات یا ما سوی اللّٰه، که از آنها به واجبِ بالغیر نیز تعبیر میشود، در یک نظام علت و معلولی به طور مرتب و منظم، پیدرپی پدید میآیند و تمامی موجودات (ماسویاللّٰه، واجبهای بالغیر) در نهایت به واجب بالذات منتهی میشوند.۲
سبب این امر، آن است که ماسویاللّٰه، ممکن و ذاتاً معدوماند و از نیستی به هستی آمدهاند و ناگزیر دارای علتی خواهند بود و ازآنجاکه دور و تسلسل عقلاً باطل است، سلسله علتها و معلولها، سرانجام به علة العلل - که علتی است به ذات خود موجود - میانجامند۳ و چنین است که اصلِ علیت بر سراسر نظام هستی حکومت دارد و افعال ارادی انسان هم که بخشی از نظام هستی و ممکن الوجود است، از قلمرو حاکمیتِ اصل علیت بیرون نیست. ازاینرو کردارهای ارادی انسان نیز با این مبانی فلسفی، آفریده خداست و در نتیجه، انسان در کردارهای ارادی خود مختار نیست و مجبور است؛ زیرا کردارهای ارادیِ انسان نیز ممکن الوجود است و همانند دیگر ممکنات ذاتاً نه اقتضای عدم دارد، نه
1.. الرازی، المباحث المشرقیة، ج۱، ص۴۷۷ - ۴۷۹. نیز ر.ک: دینانی، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج۳، ص۳۱۰ به بعد، قاعدۀ ۱۲۱.
2.. ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۱، ص۲۲۳ - ۲۲۴؛ سبزواری، شرح منظومه حکمت، ص۵۸ - ۶۱.
3.. ملاصدرا، المظاهر الالهیة فی اسرار العلوم الکمالیة، ص۶۵ - ۶۶.