کسانی دانست که منشأ عصمت را فعل خداوند میدانند:
جبرگرایان خالص۱
بر اساس جبرگرایی خالص، مانند آنچه به جهم بن صفوان نسبت داده شده، همه افعال انسان فعل خداست.۲ لذا این دسته از جبرگرایان طبق مبنای خود باید همه افعال معصوم را به خدا نسبت دهند. البته بررسی منابع موجود، ابراز نظر آنان را درباره منشأ عصمت و حتی تعریف آن را از سوی این گروه نشان نمیدهد. ازاینرو تنها راه موجود برای استخراج دیدگاه این دسته درباره منشأ عصمت، رجوع به مبنای آنان درباره افعال اختیاری انسان خواهد بود.
برخی از اهل حدیث
بررسی نوشتههای برخی از اهل حدیث نهتنها تصریحی به منشأ عصمت ندارد، بلکه تعریفی روشن برای عصمت نیز ارائه نمیدهد۳.۴ اگر مبنای اهل حدیث در
1.. ممکن است به ذهن برسد که «برخی از گروهها و افرادی که دراینجا نظراتشان مورد بررسی قرار میگیرد حتی مشخص نیست که «آیا پیامبران و ائمه علیهم السّلام را معصوم میدانند یا نه؛ تا ما درباره منشأ عصمت آنان از دیدگاه این دسته به بررسی بپردازیم». ازاینرو ذکر دیدگاه آنان سودی نخواهد داشت. پاسخ، این است که اولاً همانگونه که در عبارات فوق گذشت، این بحث بر اساس مبنای گروهها و افراد است و نه الزاماً بنا بر تصریح آنان به مجبور یا مختار بودن معصومان در افعال خویش؛ زیرا بر اساس روش عقلایی، هر گروه یا فردی به لوازم سخن و مبنای خویش، مؤاخذه و با آن لازم، علیه او احتجاج میشود و عقلا در این رویکرد با هم اختلاف ندارند؛ ثانیاً این بحث با افراد خاص و گروههای ویژه نیست تا این اشکال وارد باشد بلکه سخن با هر کسی است که این مبنا (مانند جبر خالص) را پذیرفته باشد. بنابراین ضرورتی ندارد تا ما دقیقاً مبنای افراد و گروهها را در همه دیدگاههای اعتقادی خویش بدانیم تا بتوانیم دربارۀ آنان به داوری بپردازیم.
2.. ر.ک: الاشعری، مقالات الإسلامیین واختلاف المصلین، ص۲۷۹ و الحلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۰۸؛ و برای اطلاع بیشتر ر.ک: قاضی، مقالات الجهم بن صفوان واثرها فی الفرق الاسلامیة، ج۲، ص۷۱۳ - ۷۱۷.
3.. ر.ک: برای نمونه ر.ک: اللالکائی، شرح اصول اعتقاد اهل السنة والجماعة. وی در این کتاب، نه به بحث عصمت پرداخته و نه به منشأ آن اشاره دارد.
4.. احتمالاً یکی از تعریفهایی که سعد بن عبد اللّٰه اشعری (حداکثر متوفای ۳۰۱ق) درباره عصمت( ( نقل کرده به دیدگاه اهل حدیث نظر دارد: «... فقال بعضهم: العصمة هو مانع من اللّٰه فی الانبیاء و الرسل: یمنعهم عن المعاصی و الفواحش؛ لما اراد منهم التبلیغ والاداء عنه، وهم فعل اللّٰه فیهم، ولیس للعباد فی عصمتهم صنع» (الأشعری القمی، ناسخ القرآن و منسوخه و محکمه و متشابهه، ص۳۶۶). این تعریف با دیگر مبانی اهل حدیث نیز، سازگار به نظر میرسد. نیاز به توضیح ندارد که این تعریف نمیتواند ناظر به دیدگاه اشاعره و ماتریدیه و یا شیعه باشد؛ زیرا در زمان نگارش این کتاب، اشعری (م۳۲۴ ق) و ماتریدی (م۳۳۳ق)، عقاید تدوینشده یا شایعشده در فضای علمی آن زمان (بهویژه در محل وفات سعد بن عبد اللّٰه یعنی رستمدار (شهرستان نور مازندران) نداشتهاند تا ارزش نقل داشته باشد. همچنین هیچ شاهدی در نوشتههای امامیه تا تاریخ تألیف این کتاب یافت نمیشود که بر جبرگرا بودن شیعیان در زمینه افعال معصومان دلالت کند (برای سال و محل وفات سعد بن عبد اللّٰه ر.ک: الحلی، ترتیب خلاصة الاقوال، ص۷۸). همچنین برای دیدن این تعریف و رد آن –که در بخش سوم این نوشته در رد اهل حدیث نیز خواهد آمد - ر.ک: المجلسی، بحار الانوار، ج۹۰، ص۸۹ (باب ما ورد عن أمیر المؤمنین صلوات اللّٰه علیه فی أصناف آیات القرآن وأنواعها، وتفسیر بعض آیاتها بروایة النعمانی).