دستورهای الهی تخلف نکنند.
توضیح مطلب اینکه مقصود از «سرشت» در عبارت یادشده، همان مفهومی است که با واژه «طینة» در روایات از آن یاد شده است. طینت اگرچه در اصل به معنای «گِل» است،۱ اما مجازاً به معنای جِبِلَّت و خلقت (سرشت و آفرینش) به کار رفته است؛۲ گویا همانگونه که نامه، «گِلاندود» میشود و مهر میگردد و حق شکستن آن برای غیرمخاطب آن نیست، اقتضای طینت انسان نیز چنین است.۳
آنچه با عنوان طینت برای معصومان بیان شده در حد «مقتضی، زمینه و بستر کار» است و به سرحد علت تامه نمیرسد. به عبارت دیگر، سرشت مورد نظر در زمینه معصومان، در حد یک انگیزه نیرومند برای انجام واجبات و ترک محرمات تأثیرگذار خواهد بود.
متن آیات و روایات بیانکننده این موضوع هم بیانگر علت تامه بودن طینت برای افعال معصوم نیست. اگر کسی از این متون، مجبور بودن آنان در افعال خویش را برداشت کند، «لا جبر و لا تفویض ولکن بین امرین»۴ را - که یکی از اصول مسلم باورهای امامیه است - از یاد برده است. همچنین چنین برداشتی با فهم عقل
1.. ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۴۳۷.
2.. الزبیدی، تاج العروس، ج۱۸، ص۳۶۱.
3.. این جمله، برگرفته از توضیح ابنفارس در وجه تسمیه آفرینش به «طینت» است: «یقال طانَه اللَّه تعالی علی الخَیر، أی جَبَله. و کأَنَّ معناه، و اللَّه أعلم، من طِنت الکتاب، أی ختمته؛ کأنَّه طبعه علی الخیر و ختم أمرَه به»؛ (گفته میشود: «خداوند او را به نیکی سرشته است. خدای بهتر داند، گویا معنایش برگرفته از «طِنت الکتاب» است؛ یعنی نامه را گل اندود کردم؛ گویا که خداوند مهر نیکی بر او نهاده و کارش را با خوبی به پایان خواهد برد). ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۴۳۷. البته این عبارت ابنفارس، تنها برای توضیح وجه تعبیر از آفرینش به «طینت» از دیدگاه وی است و به معنای فروکاستن همه لایههای طرحشده برای طینت در آیات و روایات، به این وجه استحسانی او نیست.
4.. الکلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۰، ح ۱.