من برفتم و چون به مکه رسیدم صدای دف و مزمار شنیدم و نشستم و نگاه میکردم و خدا مرا به خواب برد تا از گرمای آفتاب بیدار شدم و سوی رفیق خودم بازگشتم و خبر خویش را با وی بگفتم و پس از آن قصد بدی نکردم تا خداوند عز وجل مرا به رسالت خویش گرامی داشت.۱
درباره این حدیث و مانند آن، چند نکته قابل توجه به نظر میرسد:
۱. برای این حدیث و مانند آن سند قابل اعتمادی یافت نشد؛
۲. بر فرض صحت سند، عقلاً مانعی وجود ندارد که خدای سبحان تکویناً پیامبر خویش را در برخی موارد از گناه حفظ کند تا اعتماد انسانها به وی و پیامی که خواهد آورد، کاهش نیابد. مضمون این دسته از روایات، با مبانی اهل سنت در عصمت انبیا علیهم السّلام سازگار است. آشکار است که این منع تکوینی از گناه، برای پیامبر، دائمی نخواهد بود؛ زیرا در این صورت، عقلاً نه استحقاق ثواب دارد و نه میتواند الگوی دیگر انسانها باشد. همچنین مختار و مکلف بودن پیامبر، در آیات و روایات قطعی است و مسلمانان بر آن اجماع دارند.
پس با تأکید بر اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله مانند دیگر معصومان، بزرگترین مکلف است و بزرگترین تکالیف که نبوت و هدایت خلق است بر دوش او نهاده شده و بنابراین الگوی مکلفان است و قدرت و اختیار، اصلی مهم در افعال اوست، آیاتی مانند: (وَ لَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَئْا قَلِيلاً )۲ در ذیل عنوان حاضر یعنی «تصرف تکوینی خداوند» نمیگنجد؛ زیرا خدای سبحان، نیازمند