نتیجه گرفت که امداد الهی شامل حال همه مؤمنان میشود، اما همه مؤمنان این ندا را به طور کامل اجابت نمیکنند؛ پس میتوان گفت که این تأیید میتواند یکی از منشأهای عصمت به شمار رود.
امام باقر علیه السّلام فرمود خدا فرشتهای بزرگ را مأمور کرد تا از هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله از شیر گرفته شد، او را به خوبیها و مکارم اخلاق رهنمون گردد و از بدی و اخلاق بد بازدارد.۱ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خدا مرا ادب کرد و خوب ادب کرد۲.۳
اعطای علم
از مجموع آیات و روایات این موضوع استفاده میشود که معصوم هم زشتی انجام گناهان را به طور کامل میداند و هم عظمت خدا۴ را به بهترین شکل درک کرده است.۵ همچنین علمی وسیع به احکام و غیر احکام الهی از سوی خدای سبحان به
1.. «روی أن بعض أصحاب أبی جعفر محمد بن علی الباقر علیه السّلام سأله عن قول اللّٰه عز و جل إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یسْلُک مِنْ بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً فقال علیه السّلام: یوکل اللّٰه تعالی بأنبیائه ملائکة یحصون أعمالهم و یؤدون إلیه تبلیغهم الرسالة و وکل بمحمد صلی الله علیه و آله ملکا عظیما منذ فصل عن الرضاع یرشده إلی الخیرات ومکارم الأخلاق ویصده عن الشر ومساوئ الأخلاق وهو الذی کان ینادیه السلام علیک یا محمد یا رسول اللّٰه وهو شاب لم یبلغ درجة الرسالة بعد فیظن أن ذلک من الحجر والأرض فیتأمل فلا یری شیئا» (ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۰۷ و ر.ک: الشریف الرضی، نهج البلاغة، ص۲۰۱، الخطبة ۱۹۲).
2.. «أدَّبَنی رَبّی فَأَحسَنَ تَأدیبی» (الطبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۰۰ و ر.ک: الکلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۶، ح ۴؛ الشیخ المفید، الاختصاص، ص۱۸۷؛ الصفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۸۳، ح ۱۹).
3.. برای اطلاع بیشتر ، ر.ک: دفتر تدوین متون درسی حوزههای علمیه، عقاید و معارف ۱، ص۲۷۱ - ۲۷۲؛ حیدری، عصمت در قرآن، ص۱۵۷ - ۱۷۶.
4.. با آغاز دوره امامت امام، خداوند به او، مرتبهای از عظمت خود را عطا میکند که وی قبل از آن دارای آن نبوده است ( ر.ک: الصفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد علیهم السّلام، ج۱، ص۴۶۷، ح ۲) و نیز در این زمان، خدا مرتبهای از تواضع و خضوع به او میبخشد که پیش از آن نداشته است (همان، ح ۳ و ۵ و الکلینی، الکافی، ج۱، ص۳۸۱، ح ۵ و برای دیدن توضیح آن ر.ک: المجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۴، ص۲۴۰).
5.. برای توضیح بیشتر ر.ک تبیین آیتاللّٰه میرزا جواد تبریزی: الخوئی و التبریزی، صراط النجاة، ج۳،ص: ۴۴۸، س ۱۲۷۶.