پدیدهای پیش از اتمام نتیجه آن در نظر گرفته شود و دربارهاش حکمی نهایی صادر گردد، چهبسا قضاوتی ناصحیح از آن ارائه گردد؛ اما زمانی که رخدادی با نتیجهاش به عنوان یک پدیده تلقی شود و با توجه به فرجام آن رویداد، دربارهاش قضاوت گردد، داوری شکل صحیحی به خود خواهد گرفت.
در برخی آیات قرآن، با همنشینی واژگان «خیر و شر» با «یوم القیامه» این نکته مورد استفاده قرار میگیرد. برای توصیف پدیدهای به خیر یا شر، باید آن پدیده را تا روز قیامت دنبال کرد. به عبارتی باید دید بازخورد یک رخداد چیست؟ حتی اگر آن بازخورد در قیامت روی دهد، پدیدهای خیر یا شر است که نتیجه آن نیز خیر یا شر خواهد بود.
قرآن محاسبات فرد بخیل را ناقص دانسته اینگونه بیان میدارد: (وَلا یحْسَبَنَّ الَّذینَ یبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ؛ گمان نکنند (افراد بخیل) که این بخل به منفعت آنها خواهد بود، بلکه به ضرر آنهاست چه آنکه آن مالی که در آن بخل ورزیدهاند، در روز قیامت زنجیر گردن آنها شود).۱
ازآنجاکه فرد بخیل با خودداری از انفاق، مقداری بر اموالش افزوده میگردد، چون قدری بر اموال او افزوده میشود، گمان میکند این بخل برای او خیر است؛ درحالیکه چنین نیست. قرآن دلیل شر بودن این کار را اینگونه بیان میدارد: (سَیطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ؛ آنچه بر اثر بخل ذخیره نموده است روز قیامت طوق عذاب شده بر گردنش آویزان میکنند).
قرآن آنچه را نتیجه بخل است، در راستای بخل میبیند و نتیجه را با مقدمه یک رویداد محاسبه مینماید؛ درحالیکه فرد بخیل تنها مقدمه را میبیند.