قرآن محاسبات فرد بخیل را ناقص میداند: (وَلاٰ یَݡحݧْسݧَݡبَنݧَّ الَّذٖینَ یَٮݫݓݧݧْحݦݩݩݐَلُونَ بِمآٰ ءاٰٮݧݑݧݧݧݧݩݩݩݧݩٰىهݧُمُ اللّٰهُ مِنݨْ فَضݨْلِهٖ هُوَ خَیْرًا لݠَهݧݧݩݩُمݨݨْ٭ݦݦݦݩ بَلْ هُوَ سݡݧݒَرݦݩّݨݨٌ لݠَهݧݧݩݩُمݨݨْ٭ݦݦݦݩ سَیُطَوݨݨَّٯݧݑُونَ ماٰ بَخِلُوا بِهٖ یݦَوݨْمݩݩَ الݠݨْٯݧݨݑِیاٰمݧَݡةِ؛ گمان نکنند (افراد بخیل) که این بخل به منفعت آنها خواهد بود، بلکه به ضرر آنهاست؛ چه آنکه آن مالی که در آن بخل ورزیدهاند، در روز قیامت زنجیر گردن آنها شود٭).۱
ازآنجاکه فرد بخیل با خودداری از انفاق، مقداری بر اموالش افزوده میگردد، گمان میکند این بخل برای او خیر است؛ درحالیکه چنین نیست. قرآن دلیل شر بودن این کار را چنین بیان میدارد: (سَیُطَوݨݨَّٯݧݑُونَ ماٰ بَخِلُوا بِهٖ یݦَوݨْمݩݩَ الݠݨْٯݧݨݑِیاٰمݧَݡةِݦݦ؛ آنچه بر اثر بخل ذخیره نموده است، روز قیامت طوق عذاب شده بر گردنش آویزان میکنند).۲
قرآن آنچه را نتیجه بخل است در راستای بخل میبیند و نتیجه را با مقدمه یک رویداد محاسبه مینماید؛ درحالیکه فرد بخیل تنها مقدمه را میبیند. نتیجه بخل (سَیُطَوݨݨَّٯݧݑُونَ ماٰ بَخِلُوا بِهٖ) یکی از زوایای پنهان شر است که پدیده مالاندوزی را باید با آن نتیجه محاسبه کرد. (بَلْ هُوَ سݡݧݒَرݦݩّݨݨٌ لݠَهݧݧݩݩُمْ) تحلیل قرآن از آن مالاندوزی است.
این بخش از پژوهش درصدد است تا با استفاده از واژگان همنشین شر در متن قرآن، و تحلیل و بررسی روابط بین این واژگان، زوایای بیشتری از مسئله شر را روشن سازد. همانگونه که در مثال بیان شد، با استفاده از واژگان «سیطوقون» و «یوم القیامه» که با واژه شر همنشین شدهاند، ضمن بیان جهانبینی خداوند از مقوله شر، نکات جدیدی درباره مسئله شر به دست میآید و چهره بهتری از هویت آن نمایان میگردد.