میکند: (وَ إِذْ قُلْتُمْ يَامُوسَىٰ لَن نَّصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ ٱلْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَ قِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ ٱلَّذِى هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِى هُوَ خَيْرٌ؛ و زمانی که گفتید: ای موسی، ما هرگز بر یک رقم خوراک صبر نمیکنیم، پس پروردگار خود را در حق ما بخوان تا برای ما از آنچه زمین میرویاند از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیازش بیرون آورد. موسی گفت: آیا شما به جای چیز بهتر چیز پستتر را میطلبید؟).۱
قرآن دلیل این انتخاب را عدم صبر معرفی میکند: (یا مُوسی لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ). در آیه قبلی نیز وقتی انسان جای خیر، مطالبه شر به میکند، خداوند میفرماید: (وَکانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً)؛ «انسان شتابزده است».۲
اعمال و رفتار انسان زمینه پیدایش خیر میشود. قرآن به نحوی این مطلب را بیان میکند. این کتاب الهی حتی مواردی که علت نزول خیرات را اعمال انسان میداند، دست خدا را بسته نمیبیند: (وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیرٌ؛ و اگر آنها ایمان میآوردند و پروا میکردند البته پاداشی که از جانب خداوند است بهتر بود).۳ از همنشینی خیر و واژه عندالله معلوم میشود که حتی خیراتی که انسان با اعمال خویش آنها را کسب میکند، از طرف خداوند هستند و او تنها بستر سازی برای ایجاد خیر میکند.
خیر در جهانبینی قرآن همواره وصف پدیدههای عالم نیست. گاهی خود قرآن مصداقی از خیر تبیین میشود: (مَّا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَابِ وَ لَا ٱلْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ؛ نه کسانی از اهل کتاب که کفر