علامه، خیر را صفت مشبهه میداند نه افعل تفضیل. وی از مؤیدات این مطلب بیان میکند: «واژه خیر در مواردی به کار میرود که معنای افعل تفضیل نمیدهد»؛ مانند آیه شریفه: (قُلْ مَا عِندَ ٱللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ ٱللَّهْ؛ بگو: آنچه در نزد خداست از لهو و از تجارت بهتر است).۱ اینجا دیگر نمیشود گفت معنای خیر «بهتر بودن آنچه نزد خداست از لهو» میباشد؛ برای اینکه در لهو خوبی نیست تا آنچه نزد خداست بهتر باشد. همچنین است آیه کریمه: (وَلاَ تَنكِحُوا ٱلْمَشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ؛ و زنهای مشرک را به همسری مگیرید تا ایمان بیاورند، و البته کنیزی با ایمان از زنی آزاد و مشرک بهتر است).۲
ابوهلال درباره فرق بین «خیر» و «نعمت» میگوید: انسان میتواند برای خودش خیری یا نفعی برساند، اما نمیتواند نعمتی برای خویش مهیا سازد. به نظر او با این نگاه، خیر و نفع همانند یکدیگرند. او تقابل بین نفع و ضرر را اینگونه بیان میدارد: نفع لذت بردن از طریق انجام فعل یا انجام مسببات لذت و «ضرر» درد کشیدن از طریق انجام یا مهیا نمودن اسباب رنج است.۳
او به تفاوت ظریف بین «خیر» و «منفعت» نیز توجه دارد. ابو هلال منفعت را در معصیت موجود میداند و از قرآن چنین شاهد میآورد: (يَسْأَلُونَكَ عَنِ ٱلْخَمْرِ وَٱلْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا؛ از تو درباره شراب و قمار میپرسند، بگو: در ارتکاب آن دو گناهی است بزرگ و سودهایی (مادی) برای مردم، و گناه آنها بزرگتر از سودشان است).۴ او در ادامه بیان میدارد: «و حال آنکه خیر اصلاً در منفعت جاری نخواهد بود».۵