بهره گرفته شده باشد: (اللَّهُ یصْطَفی مِنَ الْمَلائِکةِ رُسُلاً وَمِنَ النَّاسِ؛ خداوند رسولانی از فرشتگان و از مردم برمیگزیند).۱ (وَإِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا کما آمَنَ النَّاس؛ و چون به آنها گفته شود: ایمان آورید چنان که مردم ایمان آوردهاند).۲
بر اساس برخی اقوال لغویین، ریشه واژگان انسان و الناس یکی است. ابنسیده «انس» را جماعة الناس میداند.۳ ابنمنظور «الناس» را جمع انسان میداند،۴ و مصطفوی مبدأ اشتقاق را در واژگان «انسان، الاناس و الناس» واحد لحاظ مینماید.
از این رهگذر بیان میگردد که در قرآن هرگاه از واژه انسان سخن به میان آمده، همانند واژه «الناس» است؛ با این تفاوت که درباره واژه «الناس» معمولاً انسان را لا بشرط مد نظر قرار میدهد. آیاتی که به جنبههای منفی انسان توجه دارند بسیارند. درباره واژه «انسان» میگوییم معمولاً آیات به جنبههای منفی خلقیات انسان توجه میکنند: (إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً)؛۵ (کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیطْغی)؛۶ (إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْر).۷ برای بیان انسان به صورت لا بشرط در قرآن آیات فراوانی هست که در آنها از واژه «انسان» استفاده شده است: (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ؛ و بیتردید ما انسان را از گلی خشکیده، برگرفته از لجنی بدبو آفریدیم).۸ (خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ... عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ