و این رنجها در محضر او رخ میدهند و او قادر به رفع و دفع آنهاست، اما علم به عاقبت امور دارد و آنچه انجام میدهد خالی از مصلحت نیست، تحمل درد و رنج را برای فرد رنج دیده بسی سهلتر مینماید.
این آیه به علم خداوند درباره رنج بشر تصریح دارد و حتی اعلام میکند که خداوند با توجه به این آگاهی، رنج را برای بشر مقدر مینماید. در ابتدای آیه آمده است: (کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتالُ) و در اثنای آیه آمده (وَهُوَ کرْهٌ لَکمْ). واو در این جمله حالیه است؛۱ پس معنای آیه چنین میشود: جنگ بر شما نوشته شده و حال آنکه به سختی آن برای شما علم داریم.۲ لذا در پایان آیه میفرماید: (وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
در رویارویی با پدیدههای عالم دو علم و یک جهل وجود دارد: یکی علم ما به اینکه خداوند، عالِم به درد و فشار رنج است، و دیگری علم او به زوایای آشکار و پنهان رنج؛ اما چیستی حقیقت رنج و یا به تعبیری چهره پنهان رنج نکته مجهولی است که در پدیده رنج وجود دارد، و همین جهل بشر موجب برخوردهای جاهلانه یا معترضانه از سوی انسان رنجدیده میشود.
صاحب التحریر والتنویر مینویسد: اینکه خداوند بعد از «کُتِبَ عَلَیکمُ الْقِتالُ وَهُوَ کرْهٌ لَکمْ»۳ جمله «عَسی أَنْ تَکرَهُوا شَیئاً وَهُوَ خَیرٌ لَکمْ» را میآورد، در صدد تلطیف خاطر فرد رنج دیده است؛ وگرنه نیازی نیست خداوند برای کارهایش دلیل و علت بیاورد. او در جایگاه پروردگارعالمیان قرار دارد، پس امر میکند و باید اطاعت شود.۴