گیرد.۱ در جهانبینی قرآنی چینش واژگان به سبک و سیاق خاص و با پهلو گرفتن برخی با برخی دیگر در فضای مخصوص صورت میپذیرد. این نحوه جایگزینی واژگان است که تفاوت میان جهانبینی اعراب جاهلی و جهانبینی قرآنی را رقم میزند.
کار معناشناسی پس از تشکیل یک دسته و گروه از کلمات بههمپیوسته و مرتبط آغاز میشود و سپس با بررسی رابطه این واژه با واژگان دیگر ادامه مییابد؛ زیرا واژگان قرآن همچون یک نظام منسجم و منظم به شکل شبکهای درهمتنیده و به هم مرتبط عمل مینمایند.۲
حوزهها یا میدانهای معنایی
در یک دستگاه معنایی حوزههای معنایی متعددی وجود دارد؛ اگرچه این حوزههای معنایی هر کدام بیانگر جهانبینی خاص درباره همان حوزه هستند؛ همانگونه که جمعاً میتوانند بیانگر یک جهانبینی کلی در دستگاه معنایی باشند. ازآنجاکه واژگان بیانگر این حوزههای معنایی میباشند، اولاً مشتمل بر یک سلسله واژگان متعددند و ثانیاً این واژگان به نحوی کنار هم چیده شدهاند که منسجم و هماهنگ جلوه کنند.
در یک دستگاه معنایی میدانهای معنایی کلانی وجود دارد که شامل میدانهای کوچکتری از الفاظ میشوند. برای نمونه در دستگاه معنایی قرآن، حوزه معنایی کفر وجود دارد. این حوزه شامل واژگانی از قبیل الله، فسق، شرک، عصیان و گمراهی است. این واژگان در کنار هم و با وجود نسبتهای موجود بین آنها حوزههای معنایی را شکل میدهند. باز هر کدام از این واژگان میتوانند