مادی بهرهای از شر دارد.۱ خلاصه در فلسفه، شر به امور عدمی اطلاق میشود؛ مانند موت، فقر و جهل. همین طور اگر امری مانع راه کمال باشد، شر تلقی میشود، مانند: ظلم، زنا و حتی اخلاق رذیله حیوانی که مانع پیشرفت و تعالی و رسیدن به کمال انسانی است.
با این پیشفرض محقق داماد تصریح دارد که آلام و غمها و آن چیزی که منجر به آنها میشود مصداقی از شر خواهد بود.۲ او در ادامه میگوید:
اما سردی هوا شر نیست، بلکه کمالی از کمالات عالم وجود است. البته اگر همین سرما را با توجه به میوهها در نظر بگیریم شر است. پس شر بودن قیدی اضافی میباشد؛ لذا اگر آلام نیز شر لحاظ شد، به دلیل التفات و توجه به فرد متألم است؛ اما آلام به خودی خود شر نیستند.۳
با توجه به آنچه بیان شد، از نگاه محقق داماد شر امری اضافی بوده، ملاک خیر و شر، عدم است. اگر این عدمِ محض باشد، شر مطلق و اگر نسبی یا اضافی باشد، شر نسبی یا اضافی خواهد بود. این نکته نیز قابل استفاده است که فلاسفه تعریف مفهومی درباره شر ارائه ندادهاند، بلکه شر را با توجه به مصادیق تبیین میکنند.
توجه به مصادیق شر در تبیین معنای شر و تعیین قلمرو آن در نوشتههای دیگر فلاسفه نیز به چشم میخورد. فارابی ضمن تقسیم خیر و شر به طبیعی و ارادی، شر را آن چیزی معرفی میکند که انسان را از سعادت دور سازد.۴ واضح است که فارابی شر ارادی را چنین معنا نموده است. برخی شر را به نحوی