میکند که گاهی ترک افعالی چند برای انسان خیر است. جلب خیر منحصر در انجام دادن افعال نیک نیست، بلکه ترک فعل نامناسب نیز یکی از راههای جلب خیر است.
در برخی موارد، عدم به گونهای دیگر خیر تلقی میشود: (لا خَيْرَ فِى كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ).۱ این آیه با آیه نخست در تعبیر تفاوت دارد. این آیه انجام دادن فعلی را خیر نمیداند. «نجوا نمودن» فعل است و آیه، این فعل را خیر نمیداند، اما آیه نخست ترک «رفث» و «فسق» و «جدال» را خیر میشمرد. نتیجه هر دو اثبات خیر در امر عدمی را میرساند، با این تفاوت که یکی خیر بودن را در انجام ندادن و دیگری در ترک کردن معرفی میکند.
«خیر» افعل تفضیل
درباره اینکه آیا واژه «خیر» افعل تفضیل است یا نه، دو قول وجود دارد: برخی آن را فعل تفضیل میدانند۲ و برخی دیگر این قول را نمیپذیرند.۳ علیرغم تبیین هر دو گروه از قول خویش و رد قول دیگر، در قرآن مورادی وجود دارد که هر دو قول را تأیید میکند. در برخی آیات، «خیر» فعل تفضیل قطعی است و در مقایسه بین دو مورد، موردی خاص را بهتر معرفی میکند. همچنین مواردی یافت میشود که طرفی دیگری برای مقایسه وجود ندارد و تنها طرف ذکرشده مطلوبیت دارد. در این موارد، قطعاً تفضیل نخواهد بود؛ زیرا تفضیل برای موردی است که مقایسه بین دو مورد برقرار باشد.
(إِن تُبْدُوا ٱلصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِىَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا ٱلْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ؛ اگر