در منابع بازتاب نیافته است. برخی گزارشها حکایت از آن دارند که یونس در پارهای از مباحث مهم کلامی، مانند نظریه «جسم لا کالاجسام»۱ و مسئله «استطاعت»۲ با دیدگاههای کلامی منحصر به فرد و جنجال برانگیزِ استادش هشامبن حکم موافق بوده است. عدهای از پژوهشگران بر این باورند که یونس در مباحث امامت از اندیشه هشامبن حکم فاصله گرفت و به دیدگاه جمهور امامیه گرایش پیدا کرد.۳ باید افزود که یونسبن عبدالرحمان به عنوان یک متکلم برجسته، همواره در مواجهه با افکار و اندیشههای بیرونی قرار داشته و احتمال خطاپذیریاش نیز بالطبع بالا بوده است.
از این رو دیدگاههای کلامی وی خصوصاً در مسائل توحید و صفات، مورد توجه ائمه علیهم السلام قرار داشته است و آن بزرگواران هماره کژیها و استنباطهای نادرست او را متذکر میشدند؛۴ همچنان که استادش هشام نیز در برخی موارد به خاطر اشتباهاتش در معرض نقد و هشدار ائمه علیهم السلام قرار گرفته است.۵
یکی از فعالیتهای مطرح کلامی یونسبن عبدالرحمان در بغداد، رد و نقد مخالفان بوده که فضلبن شاذان نیشابوری نیز از این ویژگی بارز او سخن به میان آورده است۶ و حتیٰ گفته شده که او هزار عنوان کتاب در رد مخالفان تألیف کرده است.۷
1.. ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۲۲۸.
2.. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۶۴؛ رضایی، «امتداد جریان فکری هشام بن حکم تا شکلگیری مدرسۀ کلامی بغداد»، ص۹۷.
3.. رضایی، «امتداد جریان فکری هشام بن حکم تا شکلگیری مدرسۀ کلامی بغداد»، ص۹۷ .
4.. «عن یونسبن عبدالرحمان، قال: قلت لأبی الحسن الأول علیه السلام بما أوحد اللّه؟ فقال: یا یونس لا تكونن مبتدعاً، من نظر برأیه هلك، و من ترك اهل بیت نبیه صلی الله علیه و اله ضل، ومن ترك كتاب اللّه وقول نبیه كفر». (کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۶؛ نظیر این گزارش نک: همان، ص۱۵۷-۱۵۸).
5.. شیخ مفید، الحکایات، ص۸۰-۸۱.
6.. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۱۸.
7.. همان، ص۷۸۰.