421
جریان‌شناسی فکری امامیه در دوران فترت(میانۀ مدرسۀ کوفه و مدرسۀ بغداد)

دادند. هشام‌‌بن حکم از شخصیت‌های برجسته کلامی به شمار می‌رود که علاوه بر رهبری یک جریان فکری دامنه‌‌دار در بغداد، در میان گروه‌های غیر امامی نیز طرفدارانی جدی داشته است.

فعالیت جریان حدیثی و جریان کلامی امامیه در بغداد - که دارای پیشینه کوفی بودند - به لحاظ تاریخی در یک زمان بود. اما جریان حدیثی دو مرحله را پشت سر گذاشت. مرحله اول از اواخر سده دوم تا نیمه سده سوم بود که محدثان کوفی آشکارا جریان حدیثی امامیه را شکل دادند و مرحله دوم از اوایل سده چهارم تا نیمه دومِ همان سده، که این بار قمی‌هایی که قبلاً از کوفه و بغداد اخذ حدیث کرده بودند - بعد از انقطاعی نیم قرنی ناشی از فشارهای سیاسی - دوباره وارد بغداد شدند و به عرضه احادیث خود پرداختند. مرحله اول که از آن با عنوان «بغداد اول» یاد می‌شود، به دوره‌ای از تاریخ بغداد اطلاق می‌شود که محدثان امامی کوفه با انگیزه‌هایی همچون دانش‌‌افزایی و توسعه دانش، توسعه اقتصادی و گاه با انگیزه حضور دستگاه خلافت به بغداد مهاجرت کردند. این دوره از شکل‌‌گیری جریان حدیثی، حدود یک قرن طلایی از تاریخ امامیه در بغداد را به خود اختصاص داد. در این دوره پر اهمیت، نسل سوم محدثان کوفی برای علم‌‌آموزی به بغداد می‌آمدند و محدثان قم نیز هرگز خود را از میراث حدیثی بغداد بی‌‌نیاز نمی‌دانستند و بدون هیچ تمایزی بین جناح‌های حدیثی در بغداد، به دریافت و نقل آنها می‌پرداختند. جریان حدیثی خراسان و ماوراءالنهر نیز با تلاش‌های محدثان خراسان و ماوراءالنهر با سفر به بغداد، به گردآوری حدیث ‌پرداختند و در نتیجه آثار فراوان عقیدتی و حدیثی تولید شد.

مرحله دومِ حضور محدثان در بغداد، با نقش‌‌آفرینی محدثانی از قم و کوفه - که سلسله اساتیدشان به بغداد اول منتهی می‌شد - به دلیل فضای مناسبِ ایجاد شده با قدرت گرفتن وزرا و امیران شیعی - مانند آل فرات، آل بسطام، آل نوبخت - در دستگاه خلافت آغاز شد و بار دیگر حدیث‌گرایی رونق گرفت. عالمان قمی با نقشی پر رنگ‌تر از حتیٰ محدثان کوفی، بار دیگر به بغداد بازگشتند و فعالیت‌های


جریان‌شناسی فکری امامیه در دوران فترت(میانۀ مدرسۀ کوفه و مدرسۀ بغداد)
420

نتیجه

تصور اینکه مدرسه فکری قدرتمند امامیه در بغداد با آن هیمنه و تأثیرگذاری شگرف خود، بدون هیچ پیشینه تاریخی و در پی یک انقلاب علمی در جامعه امامیه به یک باره سر برآورده باشد، با تمام تحقیقات و پژوهش‌های تاریخی در حوزه تاریخ فکر در تعارض جدی قرار دارد. بعد از افول مدرسه کلامی کوفه در اواخر سده دوم هجری تا شکل‌‌گیری مدرسه فکری بغداد در اوایل سده پنجم، جریان‌های گسترده فکری امامیه به فعالیت مشغول بودند و به آرامی زمینه را برای یک مدرسه منسجم در بغداد - حاوی جریان‌های کلامی، حدیثی و دیگر جریان‌های فکری - فراهم می‌کردند. آنچه در نتایج این رساله مورد توجه قرار می‌گیرد، بیشتر معطوف به همین بسترسازی‌ها در سه حوزه جغرافیایی عمده در آن دوره - یعنی بغداد، بصره و مناطق شرقی جهان اسلام (خراسان - ماوراءالنهر) - است.

در آغاز به دلیل تقدم تاریخی بغداد در این تطورات فکری، به جریان‌های فکری بغداد ‌پرداختیم. در دوره‌‌ای نه چندان طولانی بعد از افول مدرسه فکری امامیه در کوفه، شاهد حضور سه جریان عمده در شهر تازه تأسیس بغداد هستیم. جریان متکلمانی که به طور مستقیم وامدار مدرسه کوفه بودند، جریان حدیث‌‌گرایانی که آنان نیز میراث‌‌دار محدثان کوفی به شمار می‌رفتند و در پی اینها، جریان نوظهور اعتزال‌‌گرای امامیه که در نیمه‌های سده سوم، پا به عرصه تاریخ اندیشه امامیه نهادند. در توضیح جریان اول، بایستی به جریان هشام‌‌بن حکم اشاره کنیم که در طی چندین دهه با فراز و نشیب‌هایی به تلاش‌های فکری خود در بغداد مشغول بودند. این جریان با سفر هشام‌‌بن حکم از کوفه به بغداد - در نیمه دوم سده دوم - به همراه برخی شاگردانش، در بغداد پا گرفت و پس از وی با فعالیت‌های پیروانش، با همه محدودیت‌های سیاسی تداوم یافت. قدرت علمی این جریان به حدی بود که برخی متکلمان غیر امامی نیز در پاره‌‌ای مباحث کلامی به دیدگاه‌های هشام علاقه نشان

  • نام منبع :
    جریان‌شناسی فکری امامیه در دوران فترت(میانۀ مدرسۀ کوفه و مدرسۀ بغداد)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9707
صفحه از 478
پرینت  ارسال به