دادند. هشامبن حکم از شخصیتهای برجسته کلامی به شمار میرود که علاوه بر رهبری یک جریان فکری دامنهدار در بغداد، در میان گروههای غیر امامی نیز طرفدارانی جدی داشته است.
فعالیت جریان حدیثی و جریان کلامی امامیه در بغداد - که دارای پیشینه کوفی بودند - به لحاظ تاریخی در یک زمان بود. اما جریان حدیثی دو مرحله را پشت سر گذاشت. مرحله اول از اواخر سده دوم تا نیمه سده سوم بود که محدثان کوفی آشکارا جریان حدیثی امامیه را شکل دادند و مرحله دوم از اوایل سده چهارم تا نیمه دومِ همان سده، که این بار قمیهایی که قبلاً از کوفه و بغداد اخذ حدیث کرده بودند - بعد از انقطاعی نیم قرنی ناشی از فشارهای سیاسی - دوباره وارد بغداد شدند و به عرضه احادیث خود پرداختند. مرحله اول که از آن با عنوان «بغداد اول» یاد میشود، به دورهای از تاریخ بغداد اطلاق میشود که محدثان امامی کوفه با انگیزههایی همچون دانشافزایی و توسعه دانش، توسعه اقتصادی و گاه با انگیزه حضور دستگاه خلافت به بغداد مهاجرت کردند. این دوره از شکلگیری جریان حدیثی، حدود یک قرن طلایی از تاریخ امامیه در بغداد را به خود اختصاص داد. در این دوره پر اهمیت، نسل سوم محدثان کوفی برای علمآموزی به بغداد میآمدند و محدثان قم نیز هرگز خود را از میراث حدیثی بغداد بینیاز نمیدانستند و بدون هیچ تمایزی بین جناحهای حدیثی در بغداد، به دریافت و نقل آنها میپرداختند. جریان حدیثی خراسان و ماوراءالنهر نیز با تلاشهای محدثان خراسان و ماوراءالنهر با سفر به بغداد، به گردآوری حدیث پرداختند و در نتیجه آثار فراوان عقیدتی و حدیثی تولید شد.
مرحله دومِ حضور محدثان در بغداد، با نقشآفرینی محدثانی از قم و کوفه - که سلسله اساتیدشان به بغداد اول منتهی میشد - به دلیل فضای مناسبِ ایجاد شده با قدرت گرفتن وزرا و امیران شیعی - مانند آل فرات، آل بسطام، آل نوبخت - در دستگاه خلافت آغاز شد و بار دیگر حدیثگرایی رونق گرفت. عالمان قمی با نقشی پر رنگتر از حتیٰ محدثان کوفی، بار دیگر به بغداد بازگشتند و فعالیتهای