و به گفته برخی، از پایهگذاران فقه استدلالی و اجتهادی در دهههای نخستین سده چهارم بود، در خراسان مورد استقبال قرار گرفت؛ به گونهای که حُجاج خراسانی در عراق، به خرید کتاب فقهی المتمسک بحبل آلالرسول عمانی بیش از هر چیز توجه جدی نشان میدادند.۱ هرچند دانسته نیست که ابن ابیعقیل در محور فقهی یونس و فضل قرار داشته است یا نه، ولی این اقبال خراسانیان به آثار فقیهان اجتهادگرا را باید مرهون تلاشهای فضلبن شاذان دانست.
ابنجنید اسکافی، دیگر فقیه عراقی که همراه ابن ابیعقیل به «قدیمَین» مشهور است، در خط فقهی فضل و یونس قرار داشته و مانند آن دو نیز به قیاس متهم شده است، ۲ به گونهای که اصحاب امامیه - ظاهراً در عراق - تألیفات وی را به سبب این موضوع طرد کردند؛۳ ولی در سدههای میانی در مدرسه حله - احتمالاً به دلیل اجتهادورزی بیشتر فقهای حلی - مورد توجه قرار گرفت، تا جایی که علامه حلی درباره کتاب فقهی تهذیب الشیعه لاحکام الشریعة وی مینویسد: «... فلم ار من هذه الطائفه کتاباً اجود منه و لاابلغ و لااحسن عبارة و لاادق معنی...».۴ دیدگاه فقهی او هوادارانی نیز داشته است که به «جنیدیه» مشهور بودند.۵ ظاهراً شیخ صدوق نیز اثر فقهی رسالة الی حمادبن علی الفارسی فی الردّ علی الجنیدیه را در نقد همین پیروان فكری ابن جنید نگاشت.۶
ابن جنید به شدت به دفاع از جریان اجتهادگرا برخاست. او در این زمینه کتابهای کشف التمویه و الالباس علی اغمار الشیعه فی امر القیاس و اظهار ما