راستای دیدگاه کلامی خویش، حوادث تاریخی را بازخوانی کرده و انعکاس دهند. به همین علت است که بصریان در خصوص منازعات صدر اسلام، آثار قابل توجهی را از خود بر جای گذاشتهاند.
شیعیان نیز که اساساً در عرصه تاریخنگاری همیشه پیشگام بودهاند و همواره خصوصاً به دلیل تحریفات تاریخی از سوی مخالفانشان، به سفارش ائمه علیهم السلام حتیٰ به نگارش تاریخ ترغیب میشدند، از اواخر سده دوم هجری جریانی را در بصره شکل دادند که در موضوعات مختلف تاریخی همچون مسائل کلامیِ چالشی، مانند مسائل مربوط به جنگ جمل به فعالیتهایی در تاریخنگاری مشغول بودند. آنان به این موضوع توجه داشتند که در عرصه تاریخنگاری، نباید لگام کار به دست مخالفان که آشکارا در صدد تحریفات تاریخی به نفع اندیشههای خویشاند، داده شود. جالب است بدانیم که تلاشهای تاریخنگاران امامی بصره برای نشان دادن واقعیتهای صدر اسلام، احتمالاً در تغییر دیدگاه اندیشهورزان مخالف، خصوصاً معتزلیان مؤثر بوده است.
متكلمان بصری كه در زمانهای متمادی، افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلامبر خلفای نخستین را انكار میكردند، در اواخر سده سوم و چهارم، افضلیت آن حضرت بر سایر صحابه را پذیرفتند. بعید نیست تلاش تاریخنگاران امامی در کنار متکلمان امامی بصره موجب گردید معتزلیان سرسخت بصره در این مسئله تغییر عقیده دهند. حتیٰ مورخان سنی بصره نیز از این امر مستثنا نبودند و در پارهای موضوعات، تحت تأثیر مورخان شیعی بصره قرار گرفتند.
بصره، اصلیترین خاستگاه شعر و ادب در سدههای نخستین اسلامی به شمار میرود. جریان شعرا و ادبا در بصره، به عنوان آخرین جریان مورد بحث در این فصل، بیشتر به دلیل جنبههای زیبایی شناسانهای که در شعر و ادب وجود دارد، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین جریانهای فرهنگی و فکری در بستر جامعه محسوب میشود. این جریان بیشتر به دلایلی همچون تنوع قومی بالا و آمیزش اعراب با اقوام