137
جریان‌شناسی فکری امامیه در دوران فترت(میانۀ مدرسۀ کوفه و مدرسۀ بغداد)

ارتباط جریان حدیثی بغداد با سایر مراكز امامی‌نشین

در بازه زمانی یاد شده، افزون بر تعاملات حدیثی كوفه و قم با بغداد، سایر شهرهای امامی‌نشین نیز كم و بیش با مركز حدیثی بغداد مرتبط بودند. از آنجایی‌كه كانون حدیثی بغداد، محدثان بنامی به ویژه از دو مركز كهن فكری امامیه، یعنی كوفه و قم را در خود جای داده بود، توجه حدیث آموزان سایر مناطق شیعی را به خود جلب می‌كرد. از این رو عالمانی از نواحی مختلف مانند خراسان، قزوین، بصره و ری رهسپار بغداد شدند.

در این زمینه می‌توان به حدیث آموزی علی‌‌بن ‌حاتم قزوینی - از عالمان صاحب‌ نام قزوین - و نیز حمیدبن ‌زیاد در سال ۳۰۶ق۱ و ابوعبد‌اللّه عاصمی - از محدثان بغدادی - اشاره كرد.۲ همچنین علمای بغداد نیز از او بهره برده‌اند.۳ نمونه دیگر عبدالكریم‌‌بن ‌عبداللّه‌‌بن ‌نصر بزاز تفلیسی است كه ظاهراً از اهالی تفلیس بوده، در بغداد نزد كلینی تمام آثار و روایات او را فرا گرفته است.۴

از سوی دیگر برخی حدیث‌گرایان آن مناطق، به دلیل شرایط مطلوب سیاسی و نیز اجتماع محدثان برجسته امامی در بغداد، این شهر را محلی مناسب برای عرضه حدیث و تبادل میراث روایی می‌دیدند. از این رو برای عرضه داشته‌های حدیثی، راهی مركز حدیثی بغداد شدند. در این باره می‌توان به حضور علی‌‌بن ‌بلال مهلبی از

1.. نجاشی، رجال، ص۱۳۲.

2.. همان؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۲، ص۴۰۶، ۵۲۲؛ شیخ صدوق، كمال‌الدین، ص۶۶۸؛ شیخ طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۴۶۱؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۲۲۸.

3.. تلعكبری در سال ۳۲۶ق و بعد آن، از او حدیث شنیده و اجازه دریافت كرده است. (شیخ طوسی، رجال، ص۴۳۲).

4.. شیخ طوسی، الفهرست، ص۲۱۱.


جریان‌شناسی فکری امامیه در دوران فترت(میانۀ مدرسۀ کوفه و مدرسۀ بغداد)
136

دیدگاه رجال‌شناسی قمی‌ها متأثر بود، تا جایی كه وی اغلب استثنائات ابن ‌ولید در رجال نوادر الحكمه را پذیرفت و او را در این سنجش، امین دانست.۱

نجاشی نیز ظاهراً از تأثیرگذاری قمی‌ها دور نماند و همانند ابن‌غضائری از روشِ رجال‌‌شناسان قمی پیروی می‌كرده است.۲ كسانی چون شیخ ‌مفید، حسین‌‌بن ‌عبیداللّه غضائری و ابن‌ نوح سیرافی، حلقه ارتباطی نجاشی با مشایخ قمی را تشكیل می‌دادند؛ خصوصاً وی كتاب رجالی استاد خویش ابن‌ سیرافی را با عنوان المصابیح فی ذكر من روی عن الائمه علیهم السلام لكل امام در اختیار داشته، ۳ همچنین با احمدبن ‌حسین‌‌بن‌ عبیداللّه غضائری هم‌نشین و مرتبط بوده است.۴ افزون بر این او با ابن‌ ابی‌‌جید قمی - شاگرد و نشر دهنده منقولات ابن‌ ولید در بغداد۵ - ارتباط داشته و در فهرست خویش، به اقوال وی بسیار توجه نشان داده است.۶ نكته در خور توجه این است كه بغدادیان تنها در جهت‌گیری كلی و مبانی رجال‌شناسی به قمیان تمایل نشان می‌دادند، ولی به صورت مصداقی و موردی، میان رجال‌شناسان این دو مركز در ارزیابی برخی راویان اختلافاتی یافت می‌شود.۷

1.. نجاشی، رجال، ص۳۴۸.

2.. نجاشی همانند ابن‌ غضائری، جعفربن ‌محمدبن ‌مالک فزاری كوفی را كه محدثی موثق بود، ضعیف و فاسد المذهب و الروایه معرفی كرد و حتی به ابن ‌همام اسكافی محدث برجستۀ بغدادی به سبب نقل روایات و آثار كوفی خرده گرفته است. (نجاشی، رجال، ص۱۲۲).

3.. همان، ص۸۶.

4.. برای نمونه: نجاشی به همراه ابوالحسن اُبلِّی با ابن‌ غضائری دیدار داشته است (نجاشی، رجال، ص۲۶۹) یا نجاشی به همراه احمدبن ‌حسین غضائری بر حسین‌‌بن ‌عبیداللّه غضائری قرائت كرده است. او در این باره می‌نویسد: «قرأته أنا و احمدبن ‌الحسین رحمة‌اللّه علی ابیه» (نجاشی، رجال، ص۸۳) اعتماد نجاشی به احمدبن ‌حسین غضائری به قدری بود كه با استناد به سخن ابن‌‌غضائری، جعفربن ‌محمد فزاری را تضعیف نمود. (همان، ص۱۲۲).

5.. شیخ طوسی، رجال، ص۴۳۹.

6.. نجاشی، رجال، ص۵۴، ۸۱، ۱۲۲، ۱۷۴، ۲۸۴، ۲۹۷، ... .

7.. با آنكه قمیان محمدبن ‌ارومه قمی را به غلو متهم كرده بودند، ولی ابن‌غضائری منقولات وی را سالم تشخیص داده و كوشیده است با استناد به نقل یكی از مشایخ قمی‌اش از غلظت این اتهام بكاهد. (ابن غضائری، رجال، ص۹۳-۹۴) و یا ابن‌ غضائری سخن شیخ صدوق مبنی بر وضع دو اصل زید نرسی و زید زراد از سوی محمدبن ‌موسیٰ السمان را اشتباه می‌داند. (همان، ص۶۱-۶۲) گرچه با شیخ صدوق در تضعیف السمان هم‌عقیده است. (همان، ص۹۴-۹۵).

  • نام منبع :
    جریان‌شناسی فکری امامیه در دوران فترت(میانۀ مدرسۀ کوفه و مدرسۀ بغداد)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9409
صفحه از 478
پرینت  ارسال به