توان انجام همه فرضهای یک فعل - مشیت و اراده خدا نسبت به آن فعل منتفی خواهد بود - چون مشیت خدا احتمالات را حذف میکند و با قدرت منافات دارد -. این گروه باور داشتند که خداوند با اعطای قدرت و استطاعت به انسان، امر را به او واگذار کرده است و خود هیچ نقشی در حوزه فعل انسانی ندارد؛ گو اینکه حوزه فعل انسانی ملکی بیرون از مملکت، سلطنت و حاکمیت خداوند است. اما اهل بیت علیهم السلام در برابر این اندیشه نیز مخالفت کرده، این قول را تفویض و باطل معرفی کردند و مفوضه را مشرک خواندند. در فصل پیشین درباره مفهوم و مصادیق تفویض سخن گفتیم، در اینجا تنها در پی آن هستیم که نفی این اندیشه را به عنوان رکن نظریه اهل بیت علیهم السلام نشان دهیم.
اگرچه در دهههای نخست، اصطلاح تفویض، رایج نبود؛ اما دیدگاهی که حاکمیت اراده الهی و سلطنت خداوند را محدود کرده و معارض با حریت و قدرت انسان میدانست، انکار و ابطال میشد. در گزارش طبرسی از أمیرالمؤمنین علیه السلام اگرچه واژه تفویض به کار نرفته، اما معنایی مشابه آن بیان شده است. در این گزارش امام علی علیه السلام میفرماید: «نگویید خداوند انسانها را به خودشان واگذاشته است که او را کوچک و سبک شمردهاید». ۱
امام صادق علیه السلام افزون بر نفی جبر، به نفی تفویض نیز تصریح میکرد؛ عبارت مشهور ایشان «لا جبر و لا تفویض» به عنوان شعار شیعه در این مسئله شناخته شده است. بنا بر گزارش شیخ صدوق در کتاب امالی، افراد متعددی از اصحاب امام صادق علیه السلام نقل کردهاند که حضرت فرمود: «لا نقول جبراً و لا تفویضاً».۲
در روایات اهل بیت علیهم السلام بر بطلان تفویض، استدلال نیز شده است؛ در