سؤال مطرح بود که آیا میان جبر و قدر جایگاه سومی وجود دارد؟۱
کلینی در بابی با عنوان «الجبر والقدر و الامر بین الامرین» و شیخ صدوق در باب «نفی الجبر و التفویض» گزارشی از این پرسشها و بیانات اهل بیت علیهم السلام در موضوع نفی جبر و تفویض آوردهاند. این پرسشها نشان میدهد در این زمان «قدر» به معنای واگذاری امر به انسان، شهرت یافته بود و تقابل میان دو نظریه جبرگرا و تفویضگرا مسئله مهم دینباوران در این زمانه بوده است.
گزارشهای موجود نشان میدهد بحث و اختلاف نظر در موضوع جبر و تفویض در بین امامیه نیز گسترش پیدا کرده بود و حتی برخی از شیعیان، دیدگاه گروه دیگر را به یکی از این دو قول تفسیر میکردند. در گزارشی که شیخ صدوق نقل کرده است، امام صادق علیه السلام فرمود: مرا از آنچه دوستان ما درباره آن اختلاف دارند خبر دهید و راوی در پاسخ از اختلاف در جبر و تفویض سخن گفت.۲ یا در نامهای که عبدالرحیم قصیر به امام صادق علیه السلام نوشت، درباره اموری که اهل عراق در آن اختلاف داشتند پرسش نمود، که از جمله این پرسشها - که به گفته عبدالرحیم اصحاب ما در آن اختلاف دارند - استطاعت پیش از فعل یا همراه فعل و خلق افعال و حرکات بود.۳ همه این موضوعات از مسائل مورد اختلاف میان دو گروه جبرگرا و تفویضگرا بود.
اختلاف در موضوع جبر و قدر در دورههای بعد نیز ادامه داشت و این اختلاف میان اصحاب و شیعیان نیز جلوههایی داشت. در زمان امامت امام رضا علیه السلام، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی گزارشی از این اختلاف در محضر امام رضا علیه السلام عرضه کرد؛ بنا بر فهم و برداشت وی، برخی از اصحاب ما به جبر و برخی به