نگویید خدا ایشان را به گناه مجبور ساخته است که نسبت ظلم به او دادهاید.۱
در این بیان نیز امام علیه السلام واگذاری امور به انسانها را مستلزم سبک شمردن خداوند دانسته، چنانچه جبر را ملازم با ظالم شمردن خدا معرفی میکند. از آنجا که ظالم بودن خداوند پذیرفتنی نیست، مقدمه آن یعنی مجبور کردن بندگان به معصیت نادرست خواهد بود.
گزارشهایی که تفسیر و معنای «لا حول و لا قوة إلّا باللّه» را از امام علی علیه السلام نقل کرده نیز، در کنار بیان قدرت و نسبت حقیقی فعل به انسان، بر نقش خداوند در فاعلیت آدمی نیز تأکید کرده است. ۲ همچنین در نامه منسوب به امام حسن علیه السلام در پاسخ حسن بصری، اگرچه اصطلاح «أمر بین أمرین» و حتی «لا جبر و لا تفویض» به کارگرفته نشده، اما معنای أمر بین أمرین به روشنی تبیین شده است.۳ در گزارش دیگری، منقول از امام سجاد علیه السلام، ارتباط میان «قَدَر» با عمل انسان تبیین شده و هر یک بدون دیگری ناکارآمد توصیف شدهاند. ۴
چنانکه مشاهده میشود، تا این زمان محور گفتوگوها و روایات، موضوع قدر و قضا است. البته واژه «قدر» به همان معنای لغوی خود و گاه همنشین با اندیشه جبرگرا به کار میرود و در نتیجه واژه «قدری» به معنای قائلان به قضا و قدر و هممعنای با «جبری» استفاده میشود. از پایان سده اول «قدری» معنای جدیدی پیدا کرده، به معنای منکِر قدر و قائلان به تفویض به کار میرود. در گزارشی که
1.. «لَا تَقُولُوا وَكَلَهُمُ اللّه عَلَى أَنْفُسِهِمْ فَتُوَهِّنُوهُ وَ لَا تَقُولُوا أَجْبَرَهُمْ عَلَى الْمَعَاصِي فَتُظَلِّمُوه»( طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۰۹).
2.. شریف رضی، نهج البلاغه، ص۵۴۷؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۵، ص۲۴؛ منسوب به علی بن موسی الرضا علیه السلام، فقه الرضا، ص۴۰۸.
3.. حرّانی، تحف العقول، ص۲۳۱.
4.. منسوب به علی بن موسی الرضا علیه السلام، فقه الرضا، ص۳۴۹؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۳۶۶.