مجهول و به معنای قطعی شدن و فراغت از امری به کار رفته است۱ در برخی از آیات به این مطلب اشاره شده که خداوند برای محقق ساختن امری که باید انجام شود، مقدماتش را فراهم میکند۲.
این آیات نیز که حاکی از حکم قطعی و تخلفناپذیر خداوند در تدبیر عالم است، در کنار بحث از اراده و مشیت و تقدیر، به تقویت فضای فکری جبرانگارانه کمک میکند و در کنار زمینههای پیشین، میتواند فضای فکری را به سوی حاکمیت مطلق و بلامنازع اراده الهی - حتی در حوزه افعال انسانی - سوق دهد.
اگرچه پارهای دیگر از آیات نیز دربردارنده اصطلاحات یادشده نیست، اما با استناد برخی افعال به خداوند - در یک برداشت ظاهری - میتواند گواه خوبی برای اندیشه جبرگرایان باشد. نمونه مشهوری از این دست آیات در سوره انفال چنین آمده است: «و شما آنان را نكشتيد، بلكه خدا آنان را كشت و چون [ريگ به سوى آنان] افكندى تو نيفكندى بلكه خدا افكند».۳
روایات
در سخنان منقول از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نیز تأکید بر تقدیر و نظام مشیت الهی چشمگیر است. این مجموعه، برداشت عمومی نسلهای نخستین اسلامی را به این سو متمایل مینمود که اراده انسان در برابر نظام تقدیر و مشیت الهی یارای مقابله ندارد.
نوشته شدن آنچه تا قیامت محقق خواهد شد در أم الکتاب، تعیین آجال و ارزاق و حتی سعادت و شقاوت انسانها پیش از خلق ایشان، اموری است که در روایات