فاعلیت خداوند میتواند تا حد زیادی با فاعلیت انسان مرتبط باشد. همه مقدمات فعل در دست خداوند است و تا لحظه وقوع هر فعلی، خداوند با تغییر شرایط و مقدمات، واقعیت را تدبیر مینماید. ابنأبیعمیر از محمد بن حمران از سلیمان بن خالد از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود:
۰.به راستى چون خداى عزوجل براى بنده خير و خوبى خواهد، به دلش پرتویی افكند و گوشهاى دلش را باز كند و فرشتهاى بر او گمارد كه كمک او باشد و او را يارى دهد و چون براى بندهاى بد خواهد، نقطه سياهى به دلش اندازد و گوشهاى دلش را بربندد و بر او شيطانى گمارد كه گمراهش كند، سپس اين آيه را خواند: «هر كه را خدا خواهد كه ره نمايد، او را نسبت به اسلام خوشبين و با فهم سازد و هر كه را خواهد گمراه كند او را دلتنگ و بدبين نمايد كه گويا خود را به آسمان پرتاب مىكند». (انعام: ۱۲۶)۱
اینکه خداوند بر اساس چه حکمتی برای کسی اراده خیر و هدایت و یا اراده سوء و ضلالت میکند، خود بحث گستردهای دارد که در جای دیگر مطرح شده است و به اجمال میتوان گفت که این اراده، نتیجه و تابع اعمال و رفتار خود فرد است. به هر تقدیر، اگر خدا اراده خیر و هدایت برای فردی داشت، چگونه او را هدایت میکند که جبر در پی نداشته باشد، اما واقعاً فعل هدایت به او منسوب باشد؟
در این روایت امام علیه السلام بیان میکند که خداوند ابزارهای معرفتی او را آماده پذیرش و ادراک میکند. قلب فرد - که مهمترین عضو ادراکی و به تعبیری مسکن عقل است - به اراده تکوینی خداوند نورانی شده، دریچههای فهم و پذیرشش باز میشود و خداوند ملکی را بر او قرار میدهد که او را در انجام اعمال نیک یاری کند. در مقابل