189
آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین

انسان را تأمین می‌کند، اما با تفویض این حوزه از فعل به انسان، فاعلیت حق تعالی را محدود می‌سازد.

دیدگاه امامیه در پاره‌ای از این مبانی به معتزله و در پاره‌ای دیگر به اصحاب حدیث نزدیک بود. در حقیقت در دیدگاه امامیه، مستندات عقلی و نقلی هر دو گروه مورد پذیرش قرار می‌گرفت، اما تفسیری که از مجموع این مبانی ارائه می‌داد در تقابل جدی با دو نظریه پیش‌گفته در فاعلیت بود. تبیین ‌اراده خداوند به عنوان یکی از مبانی مهم و ارکان نظریه‌های جبر و تفویض بود که دو گروه، اختلافات جدی در معرفی ماهیت و حدود آن داشتند. گروهی اراده را صفت ذاتی، قدیم و شامل همه امور عالم می‌دانستند و گروه دیگر اراده را حادث و محدود به امور تکوینی عالم معرفی می‌کردند.

از نظر امامیه این دوران - بر خلاف دیدگاه اصحاب حدیث - اراده صفت فعل و حادث است، از این‌رو تغییر در او راه دارد - اما بر خلاف معتزله - این اراده به همه امور عالم تعلق می‌گیرد و افعال بندگان نیز از این عمومیت مستثنا نیست. از طرفی چون انسان حقیقتاً فاعل است و مسئولیت تکلیف را بر عهده دارد، باید قدرت و استطاعت بر فعل داشته باشد و این قدرت منشأ تأثیر باشد. اما چون اراده الهی نیز در این فعل نقش دارد، تحقق فعل تنها به قدرت پیشین و اراده انسان نیست. در حقیقت امامیه در ضرورت استطاعت پیش از تکلیف، با معتزله همراه است؛ اما استطاعت حقیقی که به تحقق فعل خاتمه یابد را به گونه‌ای تبیین می‌کند که با عمومیت مشیت و اراده الهی قابل جمع باشد.

پیامدها و آثار

از آنجا که باورهای اعتقادی و کلامی، شبکه‌ای در هم تنیده ایجاد می‌کنند، پذیرش هر


آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین
188

مخلوق به قدرت و اراده حق تعالی می‌داند، عملاً نظریه‌ا‌ی جبرگرا پدید آورده‌اند.

نظریه تفویض معتزلی نیز حاصل قرائت و فهم ویژه متکلمان معتزلی از این مبانی است. معتزلیان بر خلاف اصحاب حدیث، اصل را بر اراده و فاعلیت مطلق الهی قرار ندادند. از نظر ایشان اگرچه خداوند مرید است، اما اراده خدا به اعمال بندگان تعلق نمی‌گیرد، چون یک فعل تنها متعلق یک اراده است و تعلق دو اراده به یک فعل روا نیست. البته اراده تشریعی خداوند که نتیجه آن تکلیف بندگان است، متوجه افعال بندگان خواهد بود، اما این تکلیف نیز شروطی دارد. تکلیف به عنوان فعل خداوند، باید نیکو و منزه از جهات قبح باشد و از آنجا که در نگاه معتزله، عقل بهترین معیار در شناخت خوب و بد است، شرایط تکلیف و مکلَف باید از نظر عقل، مطلوب و پسندیده باشد.

از اینجاست که نقش استطاعت به عنوان محور اصلی در فاعلیت انسان پررنگ می‌شود. یکی از مهم‌ترین شرایط تکلیف توان و طاقت مکلَف بر فعل مورد تکلیف است. در این نظام، عقل به عنوان معیار برای تشخیص حسن و قبح، اهداف و حدودی را الزام می‌کند. متکلم معتزلی همان‌گونه که وجود استطاعت پیش از فعل را شرط صحت و جواز تکلیف می‌شمارد، وجود و تعلق اراده دیگری نسبت به فعل انسان را مستلزم جبر و در نتیجه قبیح و ناپسند می‌شمارد. این دیدگاه سبب می‌شود متکلم معتزلی، افعال بندگان و حوزه تکالیف را از دایره اراده تکوینی خداوند خارج کند و دو حوزه فاعلیت مستقل از یکدیگر ترسیم نماید. در یک حوزه، قدرت و اراده الهی نافذ و حکم‌فرماست و در حوزه دیگر، اراده انسان و استطاعت او نقش تعیین‌کننده دارد و انسان به قدرت و اراده خویش و آزاد از هرگونه تحدید و قیدی، فاعل ما یشاء و مسئول کردار خویش خواهد بود.

این نظام فکری، هم در حوزه صفات و افعال الهی و هم در زمینه قدرت و اراده انسان، با دیدگاه اصحاب حدیث اختلاف نظر دارد؛ اگرچه فاعلیت حقیقی و آزاد

  • نام منبع :
    آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    500
تعداد بازدید : 1078
صفحه از 230
پرینت  ارسال به