در آنچه ایجاد میکند یا از بین میبرد و آنچه میبخشد یا منع میکند، ظلمی به او نسبت داده نمیشود. اگر ببخشد از روی فضل بخشیده و اگر منع کند از عدالتش منع کرده است و خداوند درباره فعلش مورد سؤال قرار نمیگیرد.۱ این باورِ اهل حدیث را شهرستانی چنین گزارش کرده است:
۰.ان اللّه تعالی عدل فی أفعاله بمعنی أنه متصرف فی مُلکه و مِلکه، یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید. ۲؛ خداوند در افعالش عادل است، به معنای اینکه او در دارایی و سلطنت خویش تصرف میکند، هر چه بخواهد انجام میدهد و هر گونه بخواهد حکم میفرماید.
در مقابل، امامیه و معتزله انتساب برخی افعال را به خداوند روا نمیدانستند و باور داشتند از آنجا که خداوند عادل است، پارهای از امور را که به عنوان ظلم و فعلِ قبیح شناخته میشود، نمیتوان به خداوند نسبت داد. شهرستانی تعریف عدل از نگاه معتزله را چنین گزارش کرده است:
۰.عدل عبارت است از آنچه عقل به مقتضای حکمت روا بدارد و آن ایجاد فعل است به شکل صحیح و موافق با مصلحت.۳
در نگاه عقلگرایان، تنزیه خداوند از فعل قبیح به عنوان اصلی حاکم در عقاید تلقی میشد. نتیجه این باور که مورد اتفاق معتزله بود، دیدگاه مشهور معتزله در نفی قدر و اعتقاد به حریت و آزادی اراده انسان بود.۴
معتزلیان، عدل را وصفی از اوصاف فعل میدانستند؛۵ اما این وصف به معنای