اراده صفت فعل است و نه صفت ذات،۱ به تعبیر دیگر جنس اراده از سنخ فعل است، پس حادث خواهد بود.۲ حاصل ادعای معتزله این بود که اراده نه ذاتی است و نه قدیم، زیرا اگر اراده ذاتی باشد، تغییر در اراده، تغییر در صفت ذاتی خدا خواهد بود و اگر اراده غیر ذات، اما قدیم باشد باز هم تغییرناپذیر است، زیرا تغییر با قدیم بودن سازگار نیست.۳
بنابراین خداوند مرید است به واسطه معنایی حادث که البته این معنای حادث بدون محل است.۴ ابوالهذیل علاف معتقد بود اراده خدا غیر خداست۵ و خداوند از ازل نسبت به آنچه علم دارد ارادهای نداشت، سپس اراده کرد.۶ امامیه نیز - چنان که پیشتر گذشت - اراده را صفت فعل و حادث معرفی میکرد.
اختلاف دیگر در موضوع اراده به حوزه شمول و گستردگی اراده الهی باز میگردد، آیا اراده خداوند شامل افعال انسان نیز میشود یا محدود به امور تکوینی و خارج از اختیار انسان است؟ در اینجا نیز محدود نمودن اراده خدا به امور تکوینی و خارج کردن افعال انسان از سیطره اراده خداوند، نتایج مهمی در مسئله جبر و اختیار دارد. چنانچه باور به شمول اراده الهی نسبت به افعال انسان با تفسیرهای متعدد، میتواند منشأ نظریههای متنوعی در فاعلیت انسان باشد.
اصحاب حدیث، اراده الهی را مطلق دانسته، معتقد بودند هیچ خیر و شری در این عالم پدید نمیآید، مگر به اراده و مشیت الهی.۷ به عقیده این گروه حتی شرور و
1.. قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۶، ص۳؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۰۹.
2.. قاضی عبدالجبار، شرح اصول الخمسة، ص۱۲۶.
3.. همان، ص۲۴۹-۳۰۲.
4.. همان، ص۳۰۰؛ قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۶، ص۳.
5.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۶۴.
6.. همان، ص۵۱۲.
7.. همان، ص۲۹۱.