139
آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین

مؤمن الطاق، علی بن میثم، علی بن منصور و سکاک نسبت داده است.۱

اگرچه انتساب جبرگرایی به متکلمان امامیه اتهامی بیش نیست و با مبانی ایشان نیز ناسازگار می‌نماید، اما در عین حال، این گزارش حاکی از باوری در بین امامیه است که در تعالیم اهل بیت علیهم السلام ریشه داشت. اعتقاد به حاکمیت و فراگیری اراده و مشیت الهی و اینکه خداوند بر کل نظام تکوین و تشریع سلطنت دارد، باوری است که اندیشه امامیه را از تفویض در فاعلیت دور می‌کرد و مرز میان دیدگاه امامیه با نظریه‌های تفویض‌گرا بود. در فصل پیشین، گزارش‌های روایی در این موضوع را مرور کردیم؛ این گزارش‌ها تأکید بر عمومیت و حاکمیت اراده الهی را نشان می‌داد. مراجعه به منابع مقالات‌نگاری و گزارش‌های پراکنده از ‌اندیشه متکلمان نخستینِ امامیه در موضوع اراده الهی، نیز نشان‌دهنده شیوع این نظریه در بین امامیه است.

اشعری در کتاب مقالات الاسلامیین چهار دیدگاه اصلی را در موضوع اراده الهی از منظر امامیه، بازشناسی و گزارش کرده است. اگرچه این گزارش بیشتر به ماهیت اراده الهی و ارتباط آن با ذات نظر دارد، اما حدود و گستره این اراده را نیز می‌توان از این گزارش به دست آورد. در بین این چهار دیدگاه، تنها یک نظریه که متعلق به گروهی با نام «القائلون بالاعتزال و الامامه» است، ‌اراده خداوند نسبت به افعال بندگان را فقط در طاعات و آن هم به معنای امر به طاعت می‌داند و تعلق ‌اراده خداوند به معاصی را نمی‌پذیرد.۲

پیش‌تر گفتیم که بر اساس شواهد متعددی، این گروه بر معتزلیان شیعه شده در اواخر سده ‌سوم تطبیق می‌شود، که دیدگاهی مخالف با دیدگاه متکلمان مشهور

1.. خیاط، الانتصار، ص۶۷.

2.. «و الفرقة الثالثة منهم، و هم‏ القائلون بالاعتزال و الامامة، يزعمون ان إرادة اللّه ليست بحركة، ...و ارادته لافعال العباد هى امره ايّاهم بالفعل و هى غير فعلهم و هم يأبون ان يكون اللّه سبحانه اراد المعاصى فكانت»(اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۱-۴۲).


آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین
138

در تبیین استطاعت، وجود توان و قدرتی که مصحح تکلیف باشد را پیش از فعل ضروری دانسته و به همین دلیل از جبهه جبرگرایان فاصله می‌گیرند.

حاکمیت مشیت و اراده الهی

متکلمان امامیه در عین باور به ضرورت وجود استطاعت پیش از تکلیف - که لازمه قول به اختیار و آزادی اراده است - صدور فعل از انسان را مقیّد به مشیت و اراده الهی می‌دانستند و برای خداوند در تدبیر عالم، حتی در حوزه افعال انسان، نقشی اساسی ترسیم می‌کردند. البته این نقش، هرگز به معنای انحصار ایجاد کردن در وضعیت پیش روی انسان نیست، یعنی فاعلیت خداوند و نقش او در تدبیر امور عالم، اراده انسان را محدود نمی‌کند. امامیه بر خلاف معتزله اراده و مشیت الهی را عام و فراگیر می‌دانستند، به گونه‌ای که افعال انسان را نیز شامل شود. از نظر امامیه کوفه، تحقق فعل در خارج، مطابق با مشیت و اراده الهی بوده و فاعلیت انسان و نقش استطاعت در ایجاد فعل، مشروط به اذن الهی شمرده می‌شده است. این دیدگاه که با تقریرهای مختلفی از سوی متکلمان کوفه عرضه می‌شد، از سوی مخالفان به معنای اجبار و اضطرار تفسیر شد.

با وجود تأکید امامیه بر نفی جبر و اینکه تکلیف پس از استطاعت و قدرتِ بر انجام فعل، بر عهده انسان است، پذیرش عمومیت مشیت و اراده الهی سبب شد امامیه از سوی معتزله متهم به جبرگرایی شود. ابوالحسین خیاط - متکلم برجسته معتزله در نیمه دوم سده سوم - در بیان دیدگاه امامیه، همه ایشان را به جبر متهم کرد و مدعی بود که ایشان، معاصی و اعمال زشت را به مشیت و ‌اراده خداوند می‌دانند و معتقدند که کافر به سبب و علتی از سوی خداوند در کفر وارد شده است. خیاط این دیدگاه را به همه متکلمان برجسته کوفه مثل هشام بن سالم، هشام بن حکم،

  • نام منبع :
    آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    500
تعداد بازدید : 1066
صفحه از 230
پرینت  ارسال به