مؤمن الطاق، علی بن میثم، علی بن منصور و سکاک نسبت داده است.۱
اگرچه انتساب جبرگرایی به متکلمان امامیه اتهامی بیش نیست و با مبانی ایشان نیز ناسازگار مینماید، اما در عین حال، این گزارش حاکی از باوری در بین امامیه است که در تعالیم اهل بیت علیهم السلام ریشه داشت. اعتقاد به حاکمیت و فراگیری اراده و مشیت الهی و اینکه خداوند بر کل نظام تکوین و تشریع سلطنت دارد، باوری است که اندیشه امامیه را از تفویض در فاعلیت دور میکرد و مرز میان دیدگاه امامیه با نظریههای تفویضگرا بود. در فصل پیشین، گزارشهای روایی در این موضوع را مرور کردیم؛ این گزارشها تأکید بر عمومیت و حاکمیت اراده الهی را نشان میداد. مراجعه به منابع مقالاتنگاری و گزارشهای پراکنده از اندیشه متکلمان نخستینِ امامیه در موضوع اراده الهی، نیز نشاندهنده شیوع این نظریه در بین امامیه است.
اشعری در کتاب مقالات الاسلامیین چهار دیدگاه اصلی را در موضوع اراده الهی از منظر امامیه، بازشناسی و گزارش کرده است. اگرچه این گزارش بیشتر به ماهیت اراده الهی و ارتباط آن با ذات نظر دارد، اما حدود و گستره این اراده را نیز میتوان از این گزارش به دست آورد. در بین این چهار دیدگاه، تنها یک نظریه که متعلق به گروهی با نام «القائلون بالاعتزال و الامامه» است، اراده خداوند نسبت به افعال بندگان را فقط در طاعات و آن هم به معنای امر به طاعت میداند و تعلق اراده خداوند به معاصی را نمیپذیرد.۲
پیشتر گفتیم که بر اساس شواهد متعددی، این گروه بر معتزلیان شیعه شده در اواخر سده سوم تطبیق میشود، که دیدگاهی مخالف با دیدگاه متکلمان مشهور