چنانکه معتزله میگویند باطل است، زیرا روایت از اهل بیت علیهم السلام در این زمینه آمده است.۱
این گروه، وارد بحثهای نظری و تئوریپردازی نمیشدند. دیدگاه ایشان درباره خلق اعمال نیز همان باورشان در موضوع فاعلیت است که نه جبر را میپذیرند و نه معتقد به اختیار تفویضی هستند.
دیدگاه دیگر که در این گزارش آمده است، نظریه هشام بن حکم و اصحاب او است. هشام بن حکم و سایر متکلمان نظریهپرداز مدرسه کوفه، افزون بر روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام دریافت و نقل میکردند در تلاش برای تبیین و نظامسازی این معارف، نظریههایی ارائه میکردند.
اشعری از جعفر بن حرب معتزلی نقل کرده که میگفت:
۰.هشام بن حکم بر این باور بود که افعال انسان از آن جهت که خود اراده میکند، اختیاری است اما از آن جهت که واقع نمیشود مگر پس از پدید آمدن سبب مهیج، اضطراری است.۲
در حقیقت، این نظریه تبیین «لا جبر و لا تفویض» است که بر اساس مبانی أمر بین أمرین، یعنی نظریه استطاعت و حاکمیت اراده و مشیت الهی ارائه شده است. توضیح بیشتر این نظریه را به دیدگاه هشام در مسئله استطاعت موکول میکنیم. اما نکته مهم اینکه، این نظریه نیز همانند نظریه پیشین جبر را انکار میکند، چنانچه اختیار تفویضی را نیز باطل میداند.