این دنیا از ابتدا پدید میآید.۱ شهرستانی نیز در بیان اندیشههای یکی از شخصیتهای قدریه، انتساب تقدیر خیر و شر به انسان را برشمرده است.۲ لازمه این اقوال، تفویض است و اگر این نسبتها درست باشد، قدریان را باید تفویضگرا دانست.
دومین گروهی که میتوان تفویض را به آنها نسبت داد، معتزله هستند. از آنجا که معتزله، تمام سلطنت و حاکمیت بر فعل را به انسان واگذار کرده و معتقد بودند خداوند قدرت بر فعل و ترک آن را به انسان واگذار کرده است،۳ نظریه مذکور را «نظریه تفویض» و حامیان این دیدگاه را «مفوّضه» نامیدهاند.
اگر چه برخی پژوهشگران معاصر، تطبیق اندیشه تفویض بر معتزله را مردود شمرده، میان دیدگاه معتزله و مفوضه تمایزهایی ذکر کردهاند،۴ اما شواهد متعددی از آثار معتزلیان و نیز تعبیراتی که در روایات امامیه آمده است میتواند این انتساب را تأیید کند؛۵ چنانکه بسیاری از اندیشمندان امامیه نیز عنوان مفوضه را بر معتزله تطبیق کردهاند.۶
پیشتر بیان شد که تفویض، واگذاری فعل به انسان است بهگونهای که نتیجه آن عجز و عدم قدرت خداوند نسبت به آن فعل است. این مطلب با این مسئله کلامی پیوند میخورد که «آیا خداوند بر مقدور عبد، قادر است یا خیر؟». در سطور بالا به این مطلب اشاره شد که گزارشهای موجود از مقالاتنگاران و منابع باقی مانده از
1..مسلم، الصحیح، ج۱، ۱۵۶؛ یافعی، مرهم العلل المعضلة، ص۷۵-۷۶. «لا قدَرَ و الأمرُ أنف»
2.. شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۳۹.
3.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۳۰.
4.. قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ص۹۹-۱۱۰؛ سبحانی، جبر و اختیار، ص۲۴۲-۲۴۷.
5.. در ادامه به برخی از این شواهد اشاره میشود.
6.. برای نمونه نک: علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۵، ص۸۳-۸۴؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۲۷.