نفی الجبر و التفویض»، «باب الاعتقاد فی الارادة و المشیة»، « باب الاعتقاد فی القضاء و القدر» و «باب الاعتقاد فی الاستطاعة» به تبیین این مسئله مهم و بیان دیدگاه امامیه پرداخته است. آنچه در این ابواب چشمگیر است، گستردگی بحث از اراده و مشیت و قضا و قدر و به عبارتی حضور فاعلیت خداوند همراه با فاعلیت انسان است.
شیخ صدوق در باب «الارادة و المشیة» به آیات متعددی اشاره میکند که از اراده و مشیت خداوند نسبت به افعال انسان سخن گفته است، مثلاً (وَ لَوْ شاءَ اللّه ما أَشْرَكُوا) یا (وَلَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها). وی تصریح کرده است که افعال بندگان، به مشیت و اراده و قضا و قدر الهی است. همچنین وی از تعبیر خلق برای افعال بندگان استفاده کرده و افعال عباد را مخلوق خداوند به خلق تقدیری میداند؛ یعنی خداوند از پیش نسبت به اندازه افعال انسان علم دارد و زمینه انجام فعل را نیز فراهم کرده است.۱ حاصل کلام شیخ صدوق در این چند باب این است که خداوند پیش از فعل به انسان قدرت و اختیار داده است - البته نسبت به افعال او اراده و مشیت دارد - اما به جبر، مانعی در برابر آن پدید نیاورده است و خود نیز فاعل و پدیدآورنده افعال نیست.۲
شیخ صدوق در کتاب التوحید نیز با مقدم کردن باب «المشیة و الارادة» بر باب «الاستطاعة»، بر همین معنا تأکید کرده است. روایات متعدد در باب «المشیة و الاراده» و نیز باب «القضاء و القدر» بر عمومیت و نقش فاعلیت خداوند در همه امور عالم حکایت دارد. البته شیخ صدوق در باب «الاستطاعة» با نقل بیش از بیست روایت، بر وجود قدرت و استطاعت پیش از تکلیف، تأکید و اصرار دارد و