هم ديگران را به مراعات حرمت او، الزام مى نمايند.
براى نمونه، قرآن كريم كسانى از انفاق كنندگان را مستحقّ پاداش الهى مى داند كه پس از كمك مالى به نيازمندان، آنان را با منّت گذاشتن آزار ندهند و به عبارت ديگر، با اين كار خود، عزّت نفْس افراد نيازمند را پايمال نكنند. نيز در ادامه مى فرمايد كه : اگر با نيازمندان به صورتى پسنديده گفتگو كنيد و برخوردهاى خشونت آميز آنان را ببخشيد، بهتر از آن است كه چيزى به آنان همراه با منّت و در هم شكستن شخصيت و كرامتشان، انفاق نماييد. قرآن كريم پس از اين آيات، با صراحت بيشترى اعلام مى كند كه انفاق همراه با منّت، هيچ اثر و نتيجه اى براى انفاق كننده ندارد. در واقع، اين تحقير و تخريب شخصيت و صدمه به عزّت نفْسِ شخص نيازمند است كه انفاق را بى اثر مى كند. ۱ از سوى ديگر، در احاديث آمده است كه حرمت مؤمن، بيشتر از حرمتى است كه مقدّساتى نظير كعبه دارند و در نتيجه، توهين به مؤمن و تحقير او، به هيچ وجه قابل بخشش نيست:
المُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ . ۲ مؤمن حرمتش از كعبه بيشتر است .
اين ديدگاه بر آن است تا با توجّه دادن انسان به ارزش هاى وجودى اش ، او را از آلودن خود به مسائل پست و دونِ شأن خويش باز دارد و روح استقلال و اتّكا به خود را در وى زنده كند. در اين آموزه ها به انسان گوشزد مى شود كه اتّكا به ديگران و ذلّت پذيرى در مقابل آنان، در شأن او نيست و بالاتر از اين، به وى تذكّر داده مى شود كه پيروى از هوس هاى نفسانى و مرتكب شدن كارهاى خلاف اخلاق، به هيچ وجه با مقام رفيع انسانى سازگارى ندارد . به عبارت ديگر، عزّت نفس، به « خودِ شخصى » منحصر نمى شود؛ بلكه حرمت نهادن به « خودِ انسانى » اهمّيتى به مراتب بيشتر مى يابد.