إسقاط بعض الوحی النازل.۱
ولی این تازه آغاز مناقشهای بود که هنوز دامنهاش به نزاعی داخلی در میان خود شیعیان محدود میشد.۲ تا اواخر قرن بیستم هنوز مشخص نبود که نوری یک مشکل واقعی را به جریان انداخته است. کتاب او چند دهه بعد از انتشارش در روابط میان شیعیان و اهل سنت اهمیتی جدی یافت، اهمیتی که کمتر کتابی در تاریخ اندیشه مدرن اسلامی یافته است.
تقریب و تحریف؛ شیعیان و اهل سنت در قرن بیستم، میان جدل و نزدیکی
باید توجه داشت که تا قرن بیستم، تقریباً در تمام مدتی که بحث درباره تحریف جریان داشت، تنها علماء درگیر این بحث بودند. شکی نیست که اشاراتی محدود از سوی نویسندگان سنی به خصوص در مراحل آغازین بحث وجود داشته است. معروفترین نمونهها ابن تیمیه و ابن حزم بودند که از نظر آنها در اعتقاد شیعیان به قرآن دیگری غیر از قرآن موجود شکی نبود.۳ با این همه، تحریف تنها مسئلهای در میان انبوهی از مسائل دیگر بود و به هیچ عنوان بزرگترین مشکل قلمداد نمیشد. نزاعها بیشتر حول مسائلی مانند امامت یا داوری در مورد صحابه پیامبر[[ص]]، یا مسائل فقهی از قبیل حتی احکام وضو بود. نزاع در این مسائل چنان شدید بود که تفاوتهای عینی کمتر به چشم میآمد.۴ در قیاس با اینها، مسئله تمامیت متن قرآن جایگاه بسیار کوچکی اشغال کرده بود. به نظر میرسد که دغدغه علمای سنی نسبت به رویکرد شیعیان به قرآن در طول قرون به تدریج کم و کمتر شده بود، چنان که توجه دوباره به موضوع از قرن شانزدهم به بعد ـ و در خلال نزاعهای دو امپراطوی عثمانی و صفوی ــ تنها محدود به حوزه شیعیان بود. بیمیلی سنیها به این بحث
1.. این رسالۀ نوری تا کنون منتشر نشده است، اما ما از محتوای آن از طریق گزارش مفصلی که شاگردش آغا بزرگ طهرانی فراهم آورده، آگاهی داریم. ن.ک: الذریعة، ج۱۰، صص۲۲۰-۲۲۱؛ نیز ن.ک:الذریعة، ج۱۱، ص۱۸۸ و اعیان الشیعة، ج۶، صص۱۴۳-۱۴۴.
2.. بروجردی، برهان روشن، صص۱۴۳-۱۴۴؛ قس: هبة الدین الشهرستانی، المعارف الجلیة فی تبویب اجوبة المسائل الدینیة، نجف ۱۹۷۲، ص۲۱.
3.. ن.ک: بالا، پ. ۳۲ و ۳۳.
4.. یکی از مثالهایش مراحل وضو است. مسئله این است که آیا مسح کردن بر کفشها کفایت میکند یا حتما باید خود پاها مسح شود. این مسئله با عنوان المسح علی الخفین معروف است؛ ن.ک: EI۲, VI/۷۰۹-۱۰.