برای این نویسنده مهم است که در ادامه تلاش میکند نشان دهد که نام و صفات امامان در همه کتب مقدس مضبوط بوده است، چنانکه تمام پیامبران پیش از اسلام میدانستند روزی خواهد رسید که ائمه به عنوان جانشینان آخرین پیامبر ظهور خواهند کرد.۱
نوری بعد از اینکه اهمیت موضوع را تثبیت میکند، به سراغ بحث از شرایطی میرود که ادعا میشود متن قرآن و تکهنوشتههای وحی تحت آن شرایط جمع و تدوین شدهاند. او به جمعآوری تکهنوشتههای متن (که با اطمینان معتقد است متعلق به بعد از وفات پیامبر[[ص]] بودند)۲ و مسئله پیچیده نسخ (که او تنها برای این به نسخ میپردازد تا نشان دهد جمعکنندگان سنی برای انحراف اذهان، حذفیات را به عنوان آیات منسوخ معرفی میکردند)۳ و یا اختلاف موجود در متن در مصاحف علی، عبدالله بن مسعود، ابی بن کعب و عثمان۴ و یا قرائات مختلفی که سنیها روایت کردهاند،۵ به همه این جوانب یکی پس از دیگری میپردازد و با استناد به روایات فراوانی تبیینشان میکند.
نوری شک ندارد که هنوز نسخهای کامل، که علی[[ع]] تدوین کرده، موجود و نزد مهدی[[ع]] محفوظ است. این نسخه با مصحف استاندارد، نه تنها از جهت ترتیب آیات و سورهها، بلکه با داشتن عباراتی اضافی، متفاوت است. نوری معتقد است این اضافات را نمیتوان تفسیر یا حدیث قدسی محسوب کرد. زیرا ما همه احادیث قدسی را از طریق روایات و به لطف مجموعه حدیثی حر عاملی میشناسیم. ضمن آنکه، در احادیثی آمده است که نام هفتاد قریشی در قرآن آمده بوده و از آن میان تنها نام ابولهب حفظ شده است (مسد۱۱۱: ۱).۶
1.. فصل الخطاب، صص۱۸۳-۲۰۹.
2.. همان، صص۹۶-۱۰۵.
3.. همان، صص۱۰۵-۱۲۰؛ دربارۀ نسخ ن.ک:
EI۲, VII/۱۰۰۹-۱۲ ; J. Burton, The Sources of Islamic Law. Islamic Theories of Abrogation, Edinburgh ۱۹۹۰.
4.. فصل الخطاب، صص۱۲۰-۱۷۱؛ دربارۀ مصاحف ابن مسعود و ابن کعب ن.ک:
Jeffery, Materials, ۲۰-۱۸۱; Nöldeke/Schwally, Geschichte des Qorāns, II/۲۷-۴۷; art. Ḳurʾān, EI۲, V/۴۰۰-۴۳۲, surtout ۴۰۶; en génŕal art. Muṣḥaf, ibid., VII/۶۶۸-۶۹.
5.. فصل الخطاب، صص۲۰۹-۲۳۴؛ EI۲, V/۱۲۷-۲۹.
6.. دربارۀ حدیث قدسی ن.ک: EI۲, III/۲۸-۲۹ ؛ الحر العاملی، الجواهر السَنیّة فی الأحادیث القدسیة، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۴؛ ن.ک: الذریعة، ج۵، ص۲۷۱. دربارۀ ابو لهب ن.ک:
U. Rubin, "Abū Lahab and Sūra CXI”, BSOAS ۴۲/۱۹۷۹/۱۳-۲۸.