میبینیم. ایوب این مطلب را با بازگویی مطالب صافی توضیح میدهد:
قرآن، به صورتی که اکنون هست، کلام خداست که اگر بهدرستی تفسیر شود مشتمل بر تمامی آن چیزی است که امروزه امت به عنوان واجبات و محرمات، و نیز به عنوان ادله ضروری بر مقام رفیع امامان در جایگاه پاسداران و یگانه مراجع تفسیر قرآن، بدان نیاز دارد. [محسن فَیض] استدلال میکند که قرآنی که در دست ماست، باید در زمان پنهان بودن ( غَیبَة) امام دوازدهم تبعیت شود. باید فرض را بر این گذاشت که قرآن حقیقی نزد اوست.۱
با لحاظ این سخنانِ نسبتاً محکم و بیپرده، قدری تعجبآور است که محسن فَیض در تفسیر خود بر آیه ۲۳ از سوره ۲ (بقره) مطالبی از کافی نقل میکند، اما نه خبری را که مرتبط با این آیه است، بلکه حدیثی کاملا متفاوت از امام هفتم، موسی الکاظم[[ع]] (د. ۱۸۳/۷۹۹) نقل میکند. مقصود وی صرفاً معرفی مخاطبان آیه است، و البته در اینجا هیچ ذکری از قرائت دیگری، چه از باب تحریف یا از باب تبدیل یا هر فرایند دیگری، به میان نمیآید، چه رسد به آنچه که پیشتر گذشت و طی آن گفته شده بود که جبرئیل آیه را به گونهای نازل کرده بوده که نام علی[[ع]] صریحاً در آن بوده است.۲ بااینحال، در شرح او بر آیه ۵۹ از سوره ۲ (بقره) مشاهده میکنیم که محسن فَیض خبر « نَزَلَ جِبریل» را از باقر[[ع]]، اما نه از کافی، نقل میکند. وی مستقیما از مرجع بزرگ و متقدم دیگری در عرصه تفسیر شیعی، یعنی از ابو النصر محمد بن مسعود بن عَیّاش سُلَمی سَمَرقَندی (د.ح. اواخر قرن نهم میلادی/اوایل قرن دهم میلادی)، که بیشتر به نام عَیّاشی شناخته میشود،۳ نقل میکند. هرچند وی برای این آیه تفسیری مطابق با نگرش معمول شیعی ارائه کرده، اما در شرح وی بر آیه ۹۰ سوره ۲ (بقره)، نه ذکری از تحریف به میان آمده، و نه سخنی از خبر پیشگفته کافی گفته شده است.۴
1.. Ayoub, ۱۹۰; cf. Ṣāfī, ۱:۵۵.
2.. صافی، ج۱، ص۱۰۲.
3.. متوفای اواخر قرن سوم/نهم و اوایل دهم میلادی؛ وی معاصر قُمّی بود که از تسنن به تشیع گروید. تفسیر وی ــ که بخش اعظم آن را از منابعی مانند صافی، دو تفسیر صفوی که در ادامه معرفی میشوند، و بِحار الانوار گردآوری [[و بازسازی]] کردهاند ــ با این مشخصات منتشر شده است: تفسیر عَیّاشی، ۲ جلدی در یک مجلد، با تحقیق هاشم الرسولی المَحَلّاتی (قم، ۱۳۸۰/۱۹۶۰).
4.. صافی، ج۱، صص۱۶۲-۱۶۳.