رو، در دیدگاه امامیه، معانی قرآن صرفاً محصور در معانى ظاهرى الفاظ آیات نیست، بلکه معنای اصیل و ناب آیات در وراى ظاهر الفاظ نهفته است که در نگاه ابتدایی ناپیدا مینمایند و گویی در اندرون الفاظ و ورای پوسته آن خزیدهاند که از آن به بطن یاد شده است و با تأویل پوسته از تن معنا جدا شده و معنای عریان از هر گونه تلبس به غیر خود ارائه میشود. از این رو، تأویل را میتوان به تجرید معنا تفسیر کرد.۱
در روایات تفسیرى امامیه۲ و تعابیر دانشمندان امامیه به معانى باطن قرآن تأویل نیز گفته شده است۳ که این نامگذاری از این حیث است که با تأویل، این بطن واگویه شده و معنای نهفته در آن نمایان میگردد. لذا تعارضی میان روایات در اطلاق بطن یا تأویل به معانی فراظاهری آیات وجود ندارد. باطن قرآن هیچگاه ظاهر آن را باطل نمىکند، بلکه به منزله روحى است که جسم خود را حیات مىبخشد.۴
بر اساس روایات، همه قرآن باطن دارد و باطن آن معانى و مصادیقىاند که دلالت و انطباق آیات بر آنها آشکار نیست. باطن مراتبى دارد؛ برخى مراتب آن در سطح دلالتهاى عرفى بوده، براى توده مفسران با تلاش علمى مناسب فهم پذیر است؛ ولى برخى مراتب آن از دلالتهاى عرفى آیات فراترند و کسى جز رازدانان بهرهمند از علوم الهى توان فهم آنها را
1.. تجرید در لغت به معنای پیرایش، برهنه کردن از زواید، ترک علایق، مجرد ساختن آمده است؛ از تجرید در مبحث شناخت نیز استفاده میشود و مقصود از آن فرایندی ذهنی است که طی آن صورت شیء محسوس، با تفکیک از جزئیات و لواحق مادی، به صورت معقول و کلی تبدیل میشود. ذهن برای شناخت اشیاء و امور جزئی، مفاهیم و صفاتی را که در واقع، نهفته در چیزهاست، به نحوی مستقل و بیرون کشیده از خود چیزها ملاحظه میکند. در حوزۀ شناخت، اصطلاح انتزاع نیز برای دلالت بر مفهوم تجرید به کار رفته است، اما کاربردهای این دو در همه جا یکسان نیست. در برخی از شاخههای فلسفه به معنای عام، از مفاهیمی انتزاعی سخن گفته میشود که در آن موارد، انتزاعی بودن مفهوم به معنی اعتباری بودن آن است. در حوزۀ شناخت، تجرید و انتزاع هم بر فرایندی که ذهن میپیماید اطلاق شده، و هم بر حاصل این فرایند که همان مفهوم مجرد یا انتزاعی است («تجرید»، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۴، ص۵۷۸۵).
2.. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۶.
3.. ر.ک: التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۲۰ - ۲۱.
4.. شیعه در اسلام، ص۷۸ -۸۱؛ قرآن در اسلام، ص۴۴ -۵۰.