به فرد بدهد، جهت داده شده است. اين در حالي است که در گروه «بدون تصميم در مورد دين»، در مقايسه با ديگر گروهها کمترين نياز نسبت به خدا در تمامي ابعاد، گزارش شده است.
در ابعاد سهگانه محبّت نسبت به خدا نيز تفاوت گروهها به شکلي است که در گروه «مسلمان کامل معتقد و پايبند»، محبّت نسبت به خدا، بيشترين نمره را در مقايسه با ديگر گروهها دارد و ميزان محبّت نسبت به خدا در گروه «بدون تصميم در مورد دين»، کمترين مقدار، مشاهده شده است. نکته و تفاوت قابل توجّه اين بُعد با ابعاد ديگر، اين است که در بُعد محبّت، ميزان محبّت خودمحور دنيايي، بيشتر از محبّت خودمحور عُقبايي و خدامحور است. در تبيين اين يافته، پيش از اين نيز روايات متواتري اشاره شد که امامان معصوم عليهم السلام ، دين را جز محبّت به خدا (محبّت خدامحور) ندانستهاند.
بنا بر اين، با عنايت به آنچه گذشت، و با مشاهده نتايج و استناد به رواياتي که پيش از اين بيان شد، ميتوان چنين نتيجه گرفت که افراد متعلّق به گروه «بدون تصميم در مورد دين»، نسبت به خداوند، معرفت بسيار کمي دارند و نتوانستهاند با خداوند، ارتباط مناسب و مطلوبي برقرار نمايند؛ بنا بر اين، اين افراد به دليل ترس و نياز و محبّت بسيار کمي که نسبت به خداوند دارند، اشتياقي براي فعّال کردن رفتار خود و اميد به خداوند ندارند.
يافتههاي پژوهش، نشان داد که در ابعاد نامطلوب ارتباط با خدا نيز تفاوتهاي جالبي گزارش شده است. به عبارت ديگر، نتايجْ نشان ميدهند که گروه «بدون تصميم در مورد دين»، در ابعاد نامطلوب ارتباط با خدا، بيشترين نمره را داشته و گروه «مسلمان کامل معتقد و پايبند»، در مقايسه با ديگر گروهها، کمترين نمره را دريافت کرده است. به عبارت ديگر، افراد گروه «بدون تصميم در مورد دين»، ترس از خدا را در حالت افراطي (يعني يأس) تجربه کرده و دچار درماندگي شدهاند و به دليل اين که در اميد نسبت به خدا، حالت افراطي دارند، دچار تجرّي و بيباکي شدهاند. همچنين اين افراد در بُعد خصومت (عداوت) نسبت به خدا نيز نمرات بالاتري داشتهاند.