و مخصوصا عثمان بن عفان (خ. ۲۳-۳۵/۶۴۴-۶۵۶)، بود. نگاه منتقدانه شیعه (عمدتا امامیه) به متن قرآن در قرون نخست اسلام شدیدتر بود. آنان تدوینگران را متهم به تحریفِ متن قرآن، هم با حذف و هم با اضافه برخی عبارتها، میکردند. افزون بر این، ادعای تحریف قرآن یکی از استدلالهای اساسیای بود که سنت شیعی نخستین ـ یعنی عمدتا شیعه پیشابویه ــ بدان متوسل میشد تا نبودِ هرگونه ارجاع صریح به شیعه در قرآن را تبیین کند. در تفاسیر شیعی بر قرآن، احادیث بسیاری یافت میشود که صحابه پیامبر[[ص]] را متهم به ایجاد خدشه در تمامیت متن قرآن میکند. در یکی از این احادیث، که در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری[[ع]] (د. ۲۶۰/۸۷۳-۸۷۴) نقل شده، آمده است: ”آنان که هوسهایشان خِرَدشان شد[۱] (یعنی صحابه) معنای درست کتاب خدا را تحریف کردند (حَرَّفوا) و آن را تغییر دادند (وغَیَّروهُ)."۲ کتاب القرائات احمد بن محمد سیاری (ز. اواخر قرن سوم/نهم) خزانهای از این گونه احادیث است که با نام کتاب التنزیل والتحریف نیز شناخته میشود.۳ چاپ تصحیحشده این کتاب توسط ا. کلبرگ و م.ع. امیرمعزی هماکنون در دسترس است.۴
شایان ذکر است که مفسران رغبتی به اثبات آن ادعای کلی با آوردن نمونههایی از متون که، از دیدگاه آنان، در آنها دست برده شده است ندارند. اینکه این احادیث چقدر با کلیگویی همراهند را میتوان با استناد به نقلی منسوب به جعفر صادق[[ع]]، که در ارتباط با آیه ۲۷۹ بقره نقل شده است، نشان داد:
عبدالله بن عمرو بن العاص در هنگام ترک خانه [خلیفه] عثمان، امیر مؤمنان [علی][[ع]] را دید و به او گفت: ”ای علی، ما شب را به گونهای گذراندیم که امیدواریم خدا به واسطه آن این امت را تقویت کند." علی[[ع]] پاسخ داد: ”من
1.*] آنچه در متن بالا آمده عینا برگردان ترجمۀ انگلیسی است. عین عبارت عربی این است: «الذین غلبت أهواؤهم عقولهم» که ترجمۀ آن میشود: «کسانی که هوسهایشان بر خردهایشان چیره شد». (م.)
2.. تفسیر العسکری، منسوب به امام حسن عسکری (قم، ۱۴۰۹/۱۹۸۸)، ص۹۵؛ و نیز:
E. Kohlberg, ‘Some Notes on the Imāmite Attitude to the Qurʾān’, in S. M. Stern et al. Islamic Philosophy and the Classical Tradition: Essays Presented to Richard Walzer (Oxford, ۱۹۷۲), pp. ۲۰۹-۲۲۴, at p. ۲۱۲ and note ۳۷[[ب.ت: کلبرگ، نکاتی]].
3.کتاب سیاری از همان ابتدا مقبول بزرگان شیعه نبوده است. نجاشی او را ضعیف الحدیث، فاسد المذهب، مجفوّ الروایه و کثیر المراسیل خوانده است، و محمد بن یحیی، استاد کلینی، که در دورۀ پیشابویه میزیسته، احادیث غلو و تخلیطی آن را نقل نکرده است (نجاشی، ص۸۰، ش۱۹۲). البته کلینی از آن کتاب نقل حدیث کرده است. گذشته از اینها دربارۀ روایات ناظر به تحریف قرآن به دو نکته باید توجه کرد؛ اول: حجم عظیم روایات معارض که صراحت بر عدم تحریف قرآن دارند. دوم: بیانات صریح عالمان بزرگ امامیه در نفی تحریف. برای تفصیل بحث ن.ک: مقالات جوزف الیاش و اتان کلبرگ در: قرآنشناسی امامیه در پژوهشهای غربی، قم: دارالحدیث، ۱۳۹۵.
4.. E. Kohlberg and M. A. Amir-Moezzi, Revelation and Falsification: The Kitāb al-qirāʾāt of aḥmad b. Muḥammad al-Sayyārī. Critical Edition with an Introduction and Notes (Leiden, ۲۰۰۹)[[برای ترجمۀ مقدمه ن.ک: کلبرگ، ترجمه و تحقیق]].