281
تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی

(د. ۱۴۶/۷۶۳) یکی از اصطلاحاتی است که برای حالت اضافی به کار می‌‌رود۱ و برای استادِ سیبویه، خلیل بن احمد (د. ۱۷۰/۷۸۶)، نیز شناخته‌‌شده بود، اگرچه به طور نامنسجم از آن استفاده کرده است.۲ بااین‌‌همه، فقط نزد ابو زکریا یحیی الفرّاء کوفی (د. ۲۰۷/۸۲۲) است که ما کاربرد منسجم خَفض را برای نشانه‌‌های اعرابیِ وضع‌‌شده در هر دو بُعدِ صرفی  نحوی و لغوی می‌‌بینیم. اکنون در اینجا مشاهده می‌‌کنیم که محمد باقر[[ع]] (که باید در زمانی بسیار زودتر در سال ۱۱۴/۷۳۲ از دنیا رفته باشد)، ساکن مدینه، از مجموعه اصطلاحات مرتبط با مکتب متأخر کوفی استفاده می‌‌کند. این به خودی خود ممکن است در آغاز غیرمعمول به نظر برسد، درعین‌‌حال می‌‌توان آن را با [[توجه به]] استفاده فرّاء از مجموعه اصطلاحات «قدیمی»،۳ که پیش از سلطه مکتب [[نحویِ]] بصره وجود داشت، و توسط محمد باقر[[ع]] به کار گرفته می‌‌شد، توضیح داد. این مجموعه اصطلاحات «قدیمی»، بنا به فرض رافائل طَلمُن، باید در «مکتب» دستوری مدینه، و در همان زمان محمد باقر[[ع]] رایج بوده باشند.۴ بااین‌‌حال، تمام اینها کمابیش حدسی است. به همین

1.. Cornelis [Kees] H. M. Versteegh, Arabic Grammar and Qurʾānic Exegesis in Early Islam (Leiden, ۱۹۹۳), p. ۱۲۵.
دربارۀ انتساب این تفسیر، بنگرید:
Michael Pregill’s article in Chapter Thirteen of this volume [[Michael E. Pregill, "Methodologies for the Dating of Exegetical Works and Traditions: Can the Lost Tafsīr of Kalbī be Recovered from Tafsīr Ibn ʿAbbās (also known as al-Wāḍiḥ)?’ Karen Bauer, Aims, Methods and Contexts of Qur'anic Exegesis (۲nd/۸th-۹th/۱۵th Centuries), (Oxford, ۲۰۱۳), p. ۳۹۳]].

2.. کاربرد اصطلاح خفض توسط خلیل در الجُمل فی النحو یافت می‌شود، و انکار آن توسط سیبویه و ترجیح واژه جرّ توسط او را وُلفدیتریک فیشر در منبع زیر متذکر شده است:
Wolfdietrich Fischer, "The Chapter on Grammar in Kitāb Mafātīḥ al-ʿulūm,” Zeitschrift für arabische Linguistik ۵ (۱۹۸۵), p. ۹۹.

3.. See: Jonathan Owens, "Case and Proto-Arabic, Part I” Bulletin of the School of Oriental and African Studies ۶۱, no. ۱ (۱۹۹۸), p. ۶۲, n. ۲۲.

4.. Rafael Talmon, "An Eighth-Century Grammatical School in Medina: The Collection and Evaluation of the Available Material,” Bulletin of the School of Oriental and African Studies ۴۸, no. ۲ (۱۹۸۵), pp. ۲۲۴-۳۶.


تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
280

[محمد باقر][[ع]] درباره این قول خداوند پرسیدم: سرها و پاهایتان را تا قوزک‌‌ها مسح کنید (مائده۵: ۶)[۱] و اینکه آیا [[واژه أرجلکم]] در موضع جرّ ( الخَفض) است یا در نقش مفعولی ( النَصب). امام فرمود: «در موضع جرّ است»."۲

به طور جالب توجهی، در نقل دیگری از این خبر (باز هم به نقل از غالب بن هُذَیل) در تفسیر محمد بن مسعود عیاشی (د. ۳۲۰/۹۳۲)، از محمد باقر[[ع]] پرسیده می‌‌شود: آیا این مجرور است ( الخَفض) یا مرفوع ( الرفع)؟ جای تعجب نیست که امام [[در اینجا هم]] می‌‌گوید: باید در موضع جرّ باشد.۳

در اینجا، به نظر می‌‌رسد کاربرد [[اصطلاحاتِ]] خَفض و نَصب توسط امام بیشتر حول اصطلاحات صرفی  نحویِ وضع‌‌شده درباره اعراب انتهای واژگان می‌‌گردد، تا حرکت کسره که کمتر [[از آن اصطلاحات فنی]] جالب توجه است؛ چون مرکز ثقل بحث این است که آیا أرجُلکم متأثر از حرف اضافه باء است یا فعل فَاغسِلوا. همان طور که مطالعات کِیس فِرستِیخ و جاناثِن اُوِنز نشان داده، رواج یافتن مجموعه اصطلاحات مربوط به اعراب‌‌های آخر کلمات در نظریه دستوری عربی مدتی زمان برده است، و همین خود می‌‌تواند نشانه‌‌ای برای [[شناسایی]] مکتب‌‌های جغرافیایی و دوره‌‌بندی آنها باشد. خَفض یک اصطلاح متمایز مربوط به مکتبِ دستوریِ کوفیانِ متأخر است، که از [[موجِ غالب در]] پذیرش گسترده مجموعه اصطلاحاتِ دستوریِ بصریان جان سالم به در برد تا کاربرد محدودی در آثارِ دستوریِ متأخر داشته باشد. برای مثال ابو بِشر عَمرو بن عثمان سیبَوَیْه (د. ۱۸۰/۷۹۷)، برای حالت صرفی  نحویِ اضافی، از همان اصطلاحِ رایج‌‌ترِ جَرّ استفاده می‌‌کند. با این همه کاربرد خَفض را زودتر از سیبَوَیه نیز می‌‌توان یافت: این اصطلاح در تفسیرِ منسوب به محمّد کَلبی

1.*] وَامْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ

2.. ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی، تهذیب الاحکام، تص. حسن موسوی (تهران، ۱۳۶۴ش)، ج۱، ص۶۰.

3.. محمد بن مسعود العیاشی، تفسیر العیاشی، (قم، ۱۴۲۱/۲۰۰۰)، ج۱، ص۳۰۱ (خبر ش۶۰). نوری، به نظر من کاملا به‌درستی، می‌گوید که نسخۀ تهذیب درست است: المیرزا النوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، (بیروت، ۱۹۸۷)، ج۱، ص۳۱۷.

  • نام منبع :
    تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
    سایر پدیدآورندگان :
    به کوشش محمدعلی طباطبایی و جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11541
صفحه از 416
پرینت  ارسال به