ازآنجاکه من دیدگاهم را در این مسئله بهتفصیل در مطالعات پیشین بیان کردهام، در اینجا آنها را بهاختصار بازمینمایم. در تلاش برای تعیین ویژگیهای اصلی سنت تفسیری اولیه شیعه ـ و با در ذهن داشتن نوع سؤالاتی که ریپین طرح کرده است ــ من اصطلاح «مکتب تفسیری پیشابویه» را وضع میکنم و چهار معیار پیشنهاد میکنم که با کمک آنها میتوان این مکتب را تعریف کرد، به گونهای که هم از تفسیر شیعی متأخر، و هم از سنت تفسیری سنی متمایز شود. به نظرم میرسد که این ویژگیها نهتنها بهدرستی تفسیر پیشابویه را توصیف میکنند، بلکه در بخشهایی (یعنی ویژگی "ب" و "د") درباره تفسیر اسماعیلیِ متناظر با همان دوره هم صادق هستند. این ویژگیها عبارتاند از:
الف) تفسیر کردن به وسیله حدیث؛
ب) پرداخت گزینشی به متن قرآن، یعنی تأکید عمده بر آیاتی با ارجاعات بالقوه شیعی؛
ج) کمعلاقگی به موضوعات کلامی (در میان آموزههای اساسی شیعی، عمدتا ولایت و برائت مورد توجه ویژه هستند)؛
د) موضع ضدسنی و نگرش دشمنانه به صحابه برجسته پیامبر.۱
میتوان بهدرستی ادعا کرد که دو ویژگی نخست در سنت تفسیری اولیه سُنّی هم وجود دارند؛ تفسیرهایی مانند تفسیر مجاهد (د. ۱۰۴/۷۲۳) یا عبد الرزاق (د. ۲۱۱/۸۲۶) تقریبا به طور کامل بر مبنای حدیث شکل گرفتهاند. ویژگی دوم هم منحصر به سنت تفسیری اولیه شیعه امامی نیست. اما حضور همه چهار ویژگی در یک ترکیب، ویژگی منحصربهفردی است که بیحرفوحدیث وجه تمایز سنت تفسیری شیعه امامی پیشابویه به عنوان یک مکتب مستقل است. بعد از آن، تغییری در نگرش شیعه امامیه به تفسیر هویدا میشود که آغازگر آن ابو جعفر طوسی است.۲ میتوان ویژگی سنت تفسیری این دوره را این دانست که کمتر متکی
1.. M. M. Bar-Asher, Scripture and Exegesis in Early Imāmī Shiism (Jerusalem and Leiden, ۱۹۹۹), pp. ۷۱-۸۶[[ب.ت: بَرـ اَشِر، ترجمه و نقد، صص۱۲۵-۱۴۳]].
2.. دیگر تبیینها برای این تغییر را در منبع زیر بیابید:
M. A. Amir-Moezzi, ‘The Tafsīr of al-Ḥibarī (d. ۲۸۶/۸۹۹): Qurʾanic Exegesis and Early Shiʿi Esotericism’ (English translation in Chapter ۵ of this volume).
ارجاعات زیر به کتاب بالا بر اساس ترجمۀ انگلیسی این مقاله است که در فصل پنجم همین کتاب انگلیسی [[=The Study of Shiʿi Islam]] آمده است.